صدای شیعه

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

صدای شیعه: برگزاری جشنواره فیلم فجر همواره با حواشی فراوان همراه  است. این حواشی گاه به کیفیت آثار در حال رقابت باز می گردد و گاه ناظر به شیوه برگزاری جشنواره است. در برخی ادوار، برندگان سیمرغ خبرساز می شوند و گاه معرفی بهترین فیلم از نگاه مردم است که نگاه ها را به خود معطوف می سازد.

 جلسات نقد و اظهارنظرهای جنجالی کارگردانان، بازیگران و اصحاب رسانه هم که خود ماجرایی جداگانه دارد. این گونه است که  نمی توان جشنواره را بدون اتفاقات حاشیه ای تصور کرد.

یکی از این حواشی که در چند سال اخیر همواره محل بحث بوده و موافقان و مخالفان قابل توجهی دارد، نحوه پوشش حاضران در این رویداد هنری است. این وضعیت به ویژه از آن هنگام که شکل اکران فیلم ها و حضور هنرمندان در محل برگزاری جشنواره با قواعد جشنواره های خارجی تنظیم شد شکل دیگری به خود گرفته است.

 پوشش نابهنجار برخی بازیگران و  مخاطبان فیلم ها در سالن های نمایش و جلسات فرعی گاهی آن قدر زننده می شود که حتی صدای برخی از هنرمندان و دست اندرکاران صنعت سینما را هم در می آورد.

 این گونه است که جشنواره فیلم فجر،کارکرد خود به عنوان محفلی سالیانه  برای دور هم جمع شدن اهالی سینما و تعامل آنها با اصحاب رسانه و تماشاگران علاقه مند را از دست داده و به اجتماعی برای نمایش آخرین مدهای پوشش و آرایش تبدیل شده است.

 با این که برخی رسانه ها و  اهالی فرهنگ  بارها بر لزوم نظارت بر این وضعیت و درنظر گرفتن حداقلی از محدودیت( و نه شیوه ایده آلی پوشش!) ا ز جانب حاضران در این رویداد هنری تاکید کرده و می کنند اما به نظر می رسد  اراده ای قوی برای بستر سازی مناسب در این عرصه وجود ندارد. در این میان آن چه در چند دوره اخیر  و جشنواره امسال مشاهده می شود حضور نیروهای گشت ارشاد در برج میلاد به منظور بهبود وضعیت نامطلوب ظاهری برخی مهمانان است. راه حلی که به ابتدایی ترین شکل ممکن در پی  اصلاح  این وضعیت است.

 شاید اگر برگزارکنندگان جشنواره در جلساتی مستمر و بلند مدت با سینماگران و دست اندرکاران هنر هفتم به تعاملی پذیرفتنی در این موضوع  برسند دیگرنیازی به حضور گشت ارشاد که اغلب به  انعکاس نامناسب حضور ماموران نیروی انتظامی در مبادی ورودی کاخ جشنواره می انجامد هم نباشد. انتشار و دست به دست شدن  تصاویر پرتعداد از فعالیت ماموران گشت ارشاد در محوطه کاخ جشنواره تصویر مناسبی از این رویداد هنری ترسیم نخواهد کرد. البته در لزوم اصلاح این وضعیت نامطلوب شکی نیست اما با توجه به ماهیت حاضران در جشنواره، این گونه برخوردهای مستقیم بیشتر به لوث شدن زحمات نیروی انتظامی و ارائه تصویری نه چندان مطلوب از عملکرد گشت های ارشاد بیانجامد.

منبع: فارس


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 22 بهمن 1394 ساعت: 17:10

صدای شیعه: خدا کند گرمي باطني و انس باطني به قرآن و دين و مقدمات و لوازم دينداري داشته باشيم و کتاب و عترت، ما را کافي باشد، تا حقانيت دين نزد ما يقيني گردد.

ـ در اطاعت اوامر الهي و نيز در معصيت و به فرمان شيطان و نفس بودن، امر داير است بين اينکه: با کسي که حيات و ممات، غنا و فقر و مرض و صحت... به دست اوست مجالست کنيم، يا با کسي که هيچ ندارد؟

ـ براي تسهيل طاعت و اجتناب از معصيت، راهي جز اين نداريم که متوجه شويم و يقين کنيم که: طاعت، نزديکي به تمام نعمت‌ها و خوشي‌ها و دارايي‌ها و عزت‌هاست. و معصيت، عبارت است از محروميت و ناخوشي و نداري و ذلت.

ـ اگر کسي طالب معرفت باشد و در طلب، جديت و خلوص داشته باشد، در و ديوار به اذن الله معلمش خواهند بود.

ـ ائمه(ع) ياد داده‌اند که: به يقينيات عمل کنيم و هر جا يقين نداشتيم، توقف و احتياط نماييم.

ـ خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خير بنويسد و خود را شريک گرداند؛ زيرا فرداي قيامت معلوم نيست کدام قبول و کدام رد مي‌شود.

ـ انسان چقدر به مرگ نزديک است و در عين حال، چقدر آن را دور مي‌پندارد و از آن غافل است! هر شب در عوالمي از بزرخ مي‌رويم که هيچ اختيارش دست ما نيست. با اين همه، اين گونه از مرگ غافل هستيم!

ـ خوشا به سعادت کسي که با حال خوب از دنيا برود و در آخرت، خوب مورد استقبال قرار گيرد!

ـ تمام نقص بشر، بر اثر پيروي نفس و دوري از تعاليم و متابعت انبياست.

ـ محال است کسي راه قناعت را پيشه نکند و به آنچه دارد راضي گردد! برعکس اگر کسي قناعت کند، مايحتاجش به او مي‌رسد، هر چند زياد باشد.

ـ آيا مي‌شود همان گونه که به هنگام گرسنگي و تشنگي، به آب و نان احساس احتياج مي‌کنيم، بلکه بيشتر از آن، براي رفع گرفتاري‌هاي اهل ايمان احساس احتياج به دعا براي آنان بکنيم؟

ـ آيا مي‌توانيم سالم بار به منزل ببريم و در عين حال به امور مسلمانان و مؤمنين بي‌تفاوت باشيم؟! آيا امکان دارد بدون اهتمام به امور مسلمانان، به مقصود برسيم؟

ـ هيچ کاري نيست که احتياط در آن، پشيماني در پي داشته باشد.

ـ فقرا در کمبودها و فقر و ناداري، بايد صبر و شکيبايي داشته باشند؛ و بدانند که آنها هم از نعمت‌هاي ديگري برخوردارند که اغنيا برخوردار نيستند و ثروتمندان، بلاها و ابتلائات و گرفتاريهايي دارند که مستضعفان و محرومان ندارند!

ـ راحتي دروني و خوشي و آرامش دل، به داشتن وسايل رفاه و راحتي نيست، بلکه چه بسا وسايل رفاه، اسباب نگراني و ناراحتي و اضطراب دروني را فراهم کنند. تنها وسيله آرامش دل، ذکرالله است؛ ولي ما بر اسباب تکيه مي‌کنيم و از مسبب‌الاسباب غافل هستيم.

ـ اگر بي‌تفاوت باشيم و براي رفع گرفتاري‌ها و بلاهايي که اهل ايمان بدان مبتلا هستند دعا نکنيم، آن بلاها به ما هم نزديک خواهد بود.

ـ خدا به ما توفيق تنبه دهد که اگر در ابتلا و آزمايش قرار گرفتيم، بد را خوب و خوب را بد نبينيم. ما خرابيم، خدا کند بفهميم که خرابيم تا به فکر اصلاح و درمان برآييم!

ـ کمال انسان، به تقواست.

ـ اگر انسان تکاليفش را رعايت کند، از فرشته بالاتر است، و ديگر غصه نبايد بخورد.

ـ ائمه(ع) دعاها را در اختيار ما گذاشته‌اند تا ما را غرق در نور ببينند.

ـ انبيا(ع) آمده‌اند که ما را از دنيا و توجه به آن دور سازند.

ـ شيطان با شش‌هزار سال عبادت، عاقبتش آن‌طور شد، آيا ما مي‌توانيم به خود مغرور شويم؟ به خدا پناه مي‌بريم!

ـ عُجب، کبر و حسد، مانع قبولي اعمال است؛ زيرا خداوند مي‌فرمايد: «انّما يتقبل الله من المتقين».

ـ چاره کار ما در يک چيز منحصر است: تکليف الهي را تشخيص بدهيم و بدانيم که چه کار را بايد بکنيم و چه کار را نبايد بکنيم!

ـ خدا مي‌خواهد ما هميشه با او بوده و به سرچشمه متصل باشيم و اين به نفع ماست.

ـ به هر عملي که به واسطه آن و از راه آن، حال ما مساعدتر است و توجه ما به خدا بيشتر است، بايد به همان بيشتر بپردازيم و خود را با آن، به ذکر و مراقبه و توجه به حضرت حق مشغول سازيم.

ـ با نور عقل مي‌توان فروع و اصول دين را اثبات نمود. کساني که با قواعد و استدلالات عقلي مخالفند، از بي‌ديني ترويج مي‌کنند؛ زيرا

«لا دين لمن لاعقل له».

ـ دينداري انسان وقتي معلوم مي‌شود که بر سر دوراهي دنيا و آخرت، و متابعت هواي نفس و شيطان يا بندگي رحمان قرار گيرد.

ـ واي بر ما اگر معنويت و روحانيت را مقدمه و وسيله رسيدن به ماديات و فانيات قرار دهيم!

ـ چقدر انسان مؤمن بايد مقيد باشد که خلاف يقين مرتکب نشود! حفظ دين، روي آتش راه رفتن يا آتش در دست گرفتن است.

ـ اگر بخواهيم محيط خانه گرم و باصفا و صميمي باشد، فقط بايد صبر و استقامت و گذشت و چشمپوشي و رأفت را پيشه خود کنيم تا محيط خانه گرم و نوراني باشد.

ـ خوشا به حال کسي که خطاي خود را ببيند، و به عيب خود توجه داشته باشد و عيوب ديگران را ناديده بگيرد و خود را کامل و بي‌نقص نبيند.

ـ بايد باب توجيه خطا و اشتباه را به روي خود ببنديم و براي هر خطا، زبان به استغفار بگشاييم و اگر قابل جبران باشد، جبران کنيم.

ـ خدا مي‌داند که غذا چقدر در ايمان و کفر و اعمال خير و شر انسان مدخليت دارد. واي بر ما اگر در خصوص خوردني‌ها و نوشيدني‌ها از حرام اجتناب نکنيم! زيرا همين غذاهاست که منشأ علم و ايمان و يا کفر ما مي‌شود.

ـ خوردن غذاي شبهه‌ناک و نيز غذاي کسي که از حرام پرهيز ندارد، هرچند جايز است؛ ولي انسان را مريض و از عبادات محروم مي‌کند و يا سبب سلب توفيق مي‌شود.

ـ اگر مي‌خواهيد از ناحيه دعا به جايي برسيد، زبان حالتان اين باشد: تسليم خدا هستيم، هر چه بخواهد بکند، بنا داريم عمل به وظيفه بندگي کنيم.

ـ سپاسگزاري از نعمت، به معناي اطاعت خداست که موجب افزايش نعمت مي‌شود. کفران نعمت هم به معناي عصيان الهي و موجب عذاب از ناحيه او است.

ـ عدم انجام کارهاي خير از قبيل صدقات جاريه و ساختن بناهاي خيريه عام المنفعه، مساجد، حسينيه ها، حمامات، مدارس و بيمارستانها و...، از بي‌پولي نيست، از بي‌توفيقي ماست!

ـ بلاهايي که بر ما وارد مي‌شود، تمام رحمت است؛ حداقل باعث تکفير گناهان مي‌شود.

ـ راستگويي، در ديدن رؤياي صادقانه و صفاي روح خيلي مؤثر است.

ـ باب رسيدن به کمالات و لقاءالله مفتوح است. حيف نيست اين مراحل را که از راه بندگي حاصل مي‌شود، نداشته و از آنها محروم باشيم؟!

ـ خداوند ايمان کساني را که در گرفتاري‌ها ثابت‌قدم بمانند، تقويت مي‌کند تا هيچ ابتلايي آنها را از پا درنياورد و با ايمان و ذکر و انس با خدا از دنيا بروند.

ـ به چيزي غير از توکل و ياد خدا براي انسان، آرامش حاصل نمي‌شود. و چيزي غير از اعراض از ياد خدا و غفلت، زندگي را تلخ و ناگوار نمي‌کند.

ـ اي کاش هيچ بودن عالم امکان را درک مي‌کرديم و براي هيچ، اينقدر ارزش و اعتبار قائل نمي‌شديم، و بر سر هيچ، اين همه با هم نزاع نمي‌کرديم!

ـ موجبات خواطر و غفلت و نسيان از ياد و ذکر حضرت حق را خود ما فراهم مي‌کنيم... بر اثر محاسبه و مراقبه، عيب کار آشکار مي‌گردد.

ـ کساني که از مقداري معنويات برخوردار بودند، دنبال کشف و کرامت نمي‌رفتند. کسي که از معنويات و معرفت خدا بهره‌مند است، چه حاجت به کيميا دارد؟ چه کيميايي بالاتر از خداشناسي؟!

ـ انسان هر راهي را بدون پايبندي به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل مي‌کند. بايد هر روز موضع خود را مشخص کند که آيا اهل حق است و يا باطل و پيرو آن.

ـ ذکر، بالاترين کمال براي بشر است.

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 22 بهمن 1394 ساعت: 17:10

صدای شیعه: نورانیت کلام الهی و اسما حسنای ربوبی ـ که تجلی تام آن در آیات نورانی قرآن و کلمات حکمتآموز اهل بیت(علیهم السلام) است ـ  مروجان دین و نویسندگان معارف الهی را بر آن می‏دارد که برای تبرک و تنویر اندیشه و تراوشات قلم خویش، از این منابع نور و رحمت استمداد جویند و کلام خویش را به این اسما و کلمات منور، متبرک کنند.

در اصول کافی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرموده‏اند: «احادیث ما را بنویسید؛ زیرا تا ننویسید، موفق به یادگیری و حفظ آن نمی‌شوید و دل آرامش و اطمینان پیدا میکند به نوشتن.» (اصول کافی، جلد 1، ص 66)

از همین روست که سخنان و نوشتههای مردان خدا و کتاب‌ها و نشریات دینی، مملو از اسمای الهی و نام و صفات اولیاء الله (علیهم صلوات الله) است.توصیه های روایی به کتابت نام‌ها و صفات پیامبر اعظم و اهل بیت عظام (صلوات الله علیهم اجمعین) و «نگارش» نام و ذکر صلوات بر آن حضرات در روایات، مؤید این سیره متشرعین است. به عنوان نمونه، از رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند: «مَنْ صَلّی عَلَیَّ فی کتابٍ، لَمْ تَزَل الملائِکَهُ تَستَغفِرُ لَه مادامَ اسمِی فی ذلکَ الکتابِ»: کسی که در نوشتهای صلوات بر من را بنویسد، تا زمانی که نام من در آن نوشته باشد، فرشتگان برای او استغفار می‌کنند. (جامع الأخبار:61، منیه المرید:347، بحار الأنوار91:71، مستدرک سفینه البحار6:369، میزان الحکمه 2:1662.)

از  سویی نشر معارف الهی بدون ذکر اسمای خداوند متعال، آیات قرآن و روایات اهل بیت(علیهم السلام) ممکن نیست و اگر ذکر این اسما ممنوع باشد، عملاً جريان نشر معارف ديني متوقف ميشود. به عنوان نمونه، چگونه ميتوان درباره سيره و شخصيت حضرت امام علي(عليه السلام) مطلبي را چاپ و منتشر کرد، اما نام مبارک آن حضرت را ذکر نکرد؟

لزوم گسترش ذکر و یاد آن بزرگواران در جامعه از یک‌سو و توصیههای رواییِ موجود از سوی دیگر، نشر معارف الهی را به عرصه مطبوعات کشور نیز رساند.

اما ذکر اسماء الله در روزنامه‏ها موضوعی است که ابعاد و زوایای گوناگونی دارد.

 اهمیت نشر معارف توحیدی

روشن است که پرهیز از نوشتن نام «الله» و ائمه(علیهم السلام) ـ که به فتوای فقهای شیعه حکم اسماء الله را دارند ـ به مرور به کمرنگ شدن معارف دینی در مطبوعات و نشریات منجر میشود. به تعبیر دیگر اگر رسانه هاي مکتوب براي حفظ حرمت اسمای الهي از انتشار آن خودداري کنند، ديگر نبايد هيچ نوشته‌اي که در آن کلماتي که معناي نام خداوند را دارد، نشر پيدا کند؛ در نتیجه ترويج معارف الهي به اندازه‌اي ناممکن مي‌شود که حتي از انتشار مطالب عادي دینی نيز بايد خودداري کرد.

مراجع عظام نیز در این خصوص تأکید دارند؛ از جمله حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پاسخ به استفتائی درباره چاپ اسامی جلاله، ادعیه، نام مبارک ائمه(علیهم السلام) در روزنامه و اطلاعیه‏ها می‌فرمایند: «این اسامی باید در روزنامه‏ها و جراید و مانند آن‌ها چاپ شود تا مردم این امور را فراموش نکنند و مردم هم باید در حد توان حرمت آن را نگه دارند.»( مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 5، فصل اسماء جلاله)

 اسماء الله را باید چگونه نوشت ؟

می‏دانیم که دست کشیدن بدون وضو بر اسمای خداوند و امامان معصوم(علیهم السلام) به فتوای همه مراجع تقلید جایز نیست (توضیح المسائل مراجع، دفتر نشر فرهنگ اسلامی جامعه مدرسین، مساله 319) و نگهداری برگه‏هایی که این نامهای مقدس بر آن درج شده نیز احکام خاصی دارد و باید حرمت آن را رعایت کرد.

جالب اینجاست که دیگر اسامی و صفات الهی به جز لفظ مبارک «الله» و نام پروردگار به دیگر زبان‌ها نیز همین حکم را دارند؛ حتی برخی از مراجع عظام تقلید، برای ضمیرهایی که به خداوند اشاره دارند و «ا...» که به جای لفظ جلاله نوشته میشود، همین حکم را قایلند. (جامع الاحکام، ج 1، ص 53؛ جامع المسائل، ج 1،)

 لزوم حفظ حرمت اسماء الله در مطبوعات

از سوی دیگر یکی از نگرانیهای متدینان جامعه از چاپ شدن اسامی خداوند و معصومین در روزنامهها و جراید مکتوب، رعایت نشدن حرمت اسمای الهی و بیاحترامی به نام ائمه هدی(علیهم صلوات الله) است. شبیه آنچه در استفتائاتی که از مراجع تقلید شده، مشاهده میشود؛ به عنوان مثال در استفتائی که از حضرت امام (قدس سره) شده، پرسیده‏اند: «در روزنامه‌ها آیات زیادی از قرآن مجید و اسماء الله و اسمای انبیا(ص) به چشم می‌خورد که بسیاری از مردم به طور اجتناب ناپذیر سر و کار با آن دارند و کالاهایی را در آن می‌پیچند و زیر دست و پا در محل‌های نجس و کثیف که توهین است، می‌اندازند و با عدم طهارت، آن‌ها را دست می‌زنند، آیا وظیفه هست به متصدیان تذکر بدهیم که فکری برای این بکنند؟»

حضرت امام و اغلب مراجع تقلید در پاسخ به این پرسش فرمودهاند: «چنین تکلیفی نیست، ولی اگر در موردی توهین و بی احترامی می‌شود، باید رفع توهین شود.» (استفتائات امام خمینی (ره)، ج 1، مساله 308)

و یا مواردی که فراتر از استفتا از مراجع تقلید، بخصوص حضرت امام (قدس سره) ـ که به‏خاطر جایگاه حاکمیتی‏شان، امکان جلوگیری از این‌گونه چاپ و نشر را هم داشتند درخواست میشد که با تذکر به مطبوعات، مانع از چاپ و نشر اسماء الله شوند: «از آنجایی که در حال حاضر بیشتر روزنامه‌ها و مجلات کشور، مشتمل بر آیات قرآن است و معمولاً افراد پس از مطالعه، آن‌ها را به جاهای هتکآمیزی می‌اندازند، لذا تقاضا می‌کنیم دستور فرمایید که این نشریات از چاپ آیات قرآن و کلماتی که احترام آن‌ها لازم است خودداری کنند و اگر بهتر است، در هنگام ضرورت سعی کنند آیات قرآن را نقل به معنا کنند و نه اینکه عینا چاپ نمایند؟» (همان  مساله 307)

شاید نویسندگان این‌گونه استفتائات با نیت خیراندیشانه می‏خواستند آب را از سرچشمه ببندند و جلوی چاپ اسماء الله را بگیرند؛ غافل از آنکه در این صورت، مصلحت بزرگ‌تر که نشر و گسترش معارف الهی در جامعه است، به مرور از دست خواهد رفت. حضرت امام خمینی(ره) در پاسخ به این درخواست مکتوب فرمودند: «چاپ و نشر ممنوع نیست، ولی از انداختن در جاهایی که موجب هتک می‌شود، باید خودداری کنند.» (همان منبع)

میبینیم که حضرت امام و دیگر مراجع عظام تقلید، میان وظیفه دستاندرکاران و منتشرکنندگان مطبوعات دینی و تکلیف مردم، تفکیک کرده‏اند؛ یعنی وظیفه نویسندگان و منتشرکنندگان محتوای دینی، چاپ و نشر معارف الهی است، هر چند مردم و مخاطبان وظیفه دارند، از روزنامه‏های دارای اسماء الله، بدرستی نگهداری کنند و مانع هتک حرمت به اسمای مقدس چاپ شده شوند.

 آشکار کردن احترام به «پیامبر اعظم» و «ائمه هدی»

نگارش جملات دعایی پس از نام معصومین(علیهم السلام) با جملاتی همچون «صلوات الله علیهم» و «علیه السلام» و... را به سنت علمای عظام در تجلیل از آن حضرات تبدیل کرد.

به عنوان نمونه، مرحوم شهيد ثاني(قدس سره) در باب چهارم از کتاب «منية المريد» که در آداب کتابت است، مینویسند: «هر زمان که نام مبارک پيامبر صلي الله عليه وآله را بنويسد، پس از آن، صلوات و سلام بر آن حضرت و خاندانش را هم بنويسد و با زبانش هم بگويد و در نوشتن صلوات، علایم اختصاري به کار نبرد و از تکرارش هم خسته نشود؛ هرچند که در يک سطر چند بار تکرار شود. همچنان که بعضي از محرومان و متخلفان از ثواب، انجام مي‌دهند که به صورت «صلعم» يا «صلم» يا «صم» يا «صلسم» يا «صله» [یا «ص» و «ع» و «س» که متأسفانه امروزه رایج شده] مي نويسند، همه اين‌ها خلاف اولي و خلاف نصوص روايي است، حتي بعضي از عالمان فرموده اند: نخستین کسي که «صلعم» نوشت، دستش بريده شد!»

و یا از مرحوم محدث قمی نقل شده، وقتی نام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را می‌نوشت، جمله‌ «صلی الله علیه و آله و سلم» را، و وقتی نام یکی از معصومین(صلوات الله علیهم) را می‌نوشت، جمله‌ «علیه السلام» را کامل می‌نگاشت و با نوشتن رمز (ص) و (ع) مخالف بود، و آن را کافی نمی‌دانست. (منازل الاخره، 24)

هر چند شاید در روزگاران گذشته که کاغذ به سهولت در دسترس نبود و کتابت زمان زیادی میخواست، کاربرد نشانه‌های اختصاری توجیهی داشت، اما امروزه که نوشتن الفاظ احترامآمیز برای حضرات معصومین(علیهم السلام) با توجه به نرم افزارهای تایپ بسیار ساده شده و با یک کلیک، کلیشه وارد صفحه تایپ می شود، استفاده از علایم اختصاری، توجیه قابل قبولی ندارد. (مقاله «به کار بردن علائم اختصاری(ع) و (ص)»، محمد باقر فیروزی)

آیا نباید تفاوتی میان کسانی که شناختی به مقامات معنوی ائمه(علیهم السلام) ندارند و ما که آنان را برترین مخلوقات خداوند می‏دانیم، وجود داشته باشد؟!

منبع: قدس آنلاین

انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 153 تاريخ : پنجشنبه 22 بهمن 1394 ساعت: 17:10

نویسنده : شاهد توحيدي 

صدای شیعه: شايد بسياري از شاهدان رويدادهاي فرهنگي دريافته باشند که جنجال‌آفريني عليه «سريال تلويزيوني معماي شاه» چيزي فراتر از انتقاد است و ظاهراً اين مجموعه به عرصه‌هايي نزديک شده که بسياري واگويه آن را بر نمي‌تابند! در اين‌باره رشته سخن را به جناب خسرو معتضد نويسنده و تاريخ‌پژوه معاصر سپرده‌ايم تا ريشه‌هاي اين پديده را بازکاوي کند. با سپاس از ايشان که پذيراي اين گفت‌و‌شنود شدند.

شايد بهتر باشد گفت‌وگوي خود را از اين نقطه شروع کنيم که يک سريال تلويزيوني طبعاً واجد نقاط قوت و ضعفي است، اما چنين به نظر مي‌رسد که جنجال‌آفريني عليه سريال «معماي شاه» چيزي فراتر از انتقادات عادي و طبيعي است. از نظر شما اين جنجال‌ها‌ از چه عواملي نشأت مي‌گيرند؟

به نام خدا. به نظر من ساختن سريال معماي شاه جرئت مي‌خواست و آقاي ورزي اين جرئت را داشت. البته بايد از مشورت‌هاي بيشتري برخوردار مي‌شد، کما اينکه الان با من مشورت مي‌کند و سريال بيش از اوايل، در خط خودش آمده است. در سريال نکات جالبي ديدم. سريال‌هاي تلويزيوني يا طنز هستند يا خانوادگي و سريال تاريخي ساختن واقعاً کار مشکلي است، مخصوصاً اينکه ما لوکيشن نداريم.

من يک سال قبل از انقلاب در انگليس بودم. کاخ‌هاي قرون وسطي و دوره‌هاي پس از آن همه سر جاي‌شان هستند و فيلمسازي درباره آنها بسيار ساده‌ است. همين‌طور در آلمان شرقي و غربي، واقعاً اين بافت‌ها را نگه داشته‌اند. در ايران شما چنين جاهايي را پيدا نمي‌کنيد. مثلاً کاخ مرمر در حال حاضر مقر مجمع تشخيص مصلحت نظام است و نمي‌گذارند در آنجا فيلمبرداري کنيد، در حالي که شاه بخش اعظم عمر خود را تا سال 1345 که به نياوران منتقل شد، در کاخ مرمر گذراند. لابد صحنه‌هاي مربوط به آنجا را در کاخ‌هاي گلستان، سعدآباد و نياوران گرفته‌اند.

در توليد يک سريال تاريخي، مشاورت لباس خيلي مهم است. در بعضي جاهاي اين فيلم مشکل وجود داشت که ايراد گرفتم، ولي در هر حال آقاي ورزي همت بزرگي کرده است. مسئله مهم اين است که کساني که بايد در سال 1357 به شاه کمک مي‌کردند و جزو هواداران او بودند، فرار کردند و حالا در محيط امني نشسته‌اند و تازه يادشان آمده است که بايد شاه‌پرستي کنند! اينها استدلال‌هاي عجيب و غريبي هم مي‌کنند و مثلاً مي‌گويند با توجه به ارقام اختلاس امروز، 60 ميليون تومان اختلاس در قند و شکر آن سال‌ها موضوع مهمي نيست! بعد هم اين تحليل‌ها را از شبکه‌هاي ماهواره‌اي که من صاحبان آنها را کاملاً مي‌شناسم، پخش مي‌کنند. بسياري از اينها کمونيست بودند و چون فعلاً درخارج سلطنت‌طلبي مد روز است، سلطنت‌طلب شده‌اند! اينها کساني بودند که عمدتا در ساواک پرونده فعاليت عليه رژيم شاه داشتند و حالا چون شرايط ايجاب مي‌کند، سلطنت‌طلب شده‌اند.

در اينگونه تحليل‌ها نقش عنصر«بي‌اطلاعي تاريخي» را چقدر مهم مي‌بينيد؟ به نظر مي‌رسد که برخي از اظهارنظرها آبشخوري جز بيسوادي نداشته باشد.

بله، عده‌اي هم افراد بي‌اطلاعي هستند که مي‌خواهند عوام‌فريبي کنند. مثلاً اخيراً آقايي گفته که اين سريال را تماشا نمي‌کنم، چون اخلاق عمومي را خراب مي‌کند و به بچه‌ها‌يم هم گفته‌ام تماشا نکنند! اين آقا تاريخ نمي‌داند، کما اينکه من هم علم ايشان را نمي‌دانم و اگر بخواهم در مسائلي که ايشان آگاهي دارد، اطلاعاتي را کسب کنم به ايشان مراجعه مي‌کنم. معلوم مي‌شود ايشان حداقل اطلاعات را هم از تاريخ و روابط سياسي ايران و امريکا ندارد. چرا مي‌گوييد سفير امريکا چه حقي داشت که به شاه ايران دستور بدهد؟ وقتي انسان مطلبي را نمي‌داند، ضرورتي ندارد درباره آن اظهارنظر کند. اگر خيلي اطلاعات تاريخي داريد، يک ‌سري اسم را مي‌گويم، شما جواب بدهيد که اينها که هستند؟ «سرپرسي کاکس»( Percy Cox)، «سرپرسي لوري»( Percy Loraine)، «سررابرت کلايو» (انگليسي: (Robert Clive)، «سر هوراس سايمور»(Horace Seymour) و...

آن موقع نمي‌گفتند سفير، بلکه مي‌گفتند وزير مختار. اينها وزير مختارهاي انگليس در ايران بودند. شما که مي‌گوييد سفير امريکا چطور به رضاشاه دستور داد، حتي يکي از اسامي سفراي انگليس را مي‌دانيد؟ مي‌گويند: چرا شاه با يک زن در ساختماني بود و فوزيه و پرون رفتند و تماشا کردند؟ اين را که ابوالمورخين شما، آقاي فردوست نوشته است. شما که حرف‌هايش را قبول داريد و روزنامه اطلاعات هم که تا به حال 50 بار کتابش را چاپ کرده است. کارگردان که محقق تاريخ نيست. او و سناريست با مراجعه به کتاب‌ها و اسنادي که منتشر شده‌اند، سناريو را مي‌نويسند. کتاب خاطرات فردوست مورد قبول جمهوري اسلامي است. همه جا هم دارند از اين کتاب نقل قول مي‌کنند. اين موردي هم که ورزي در سريال آورده، در اين کتاب هست. حالا اگر مطالب اين کتاب را نمي‌توانيد بپذيريد، درباره خاطرات اسدالله علم چه مي‌گوييد؟ علم وزير دربار بود و شش جلد کتاب خاطرات نوشت و کتابش هم قرار نبود چاپ شود و خانواده‌اش در انگليس چاپ کردند. او هم همه اينها را گفته است.

مگر شاه قديس بود؟ ايشان مي‌گويند چرا اينها را مي‌گوييد؟ اخلاق بچه‌ها فاسد مي‌شود! خب چه بگويند؟ از شاه تعريف کنند و بگويند مظهر اخلاق بوده است؟ تقريباً تمام اطرافيان شاه درخاطرات خود شبيه به اين داستان‌ها را نوشته‌اند. خود علم اينها را مورد به مورد نوشته است. اين سريال هم که سفارش بخش خصوصي نيست، سفارش تلويزيون جمهوري اسلامي است. چرا انتقاد نابجايي مي‌کنيد و توي سر يک توليد وطني مي‌زنيد؟

وقتي حريم سلطان در 350 قسمت تهيه مي‌شود و ايراني‌ها را مردم بدبخت و بينوايي معرفي مي‌کند و شاه طهماسب را برخلاف نص صريح تاريخ، آدمي محقر و شهر قزوين را يک شهر عقب‌مانده نشان مي‌دهد، چرا صدايتان در نمي‌آيد؟ در اين سريال‌ها از اشغال تبريز حرف مي‌زنند. چرا اين را به روي خودشان نياوردند؟ مگر دولت عثماني قصد نداشت ريشه شيعه را از جا برکند؟ دعواي ما و عثماني اساساً بر سر چه بود؟ چرا آن موقع صداي هيچ‌کدامتان در‌نيامد؟ اين سريال‌هاي ترکيه‌اي که پخش مي‌شوند و از صبح تا شب زن و دختر و همه به جان هم مي‌افتند، اين زن او را مي‌ربايد، آن يکي به حريم خانواده ديگري تجاوز مي‌کند و همه سريال‌هايشان جنبه‌هاي ناموسي دارد، چرا صداي آقايان در نمي‌آيد؟ چرا مثلاً يک نامه به الازهر نمي‌نويسند که اين چه تصويري است که کشورهاي اسلامي دارند از اسلام نشان مي‌دهند؟ دولت جمهوري اسلامي محذورات علمي، ديني و فقهي دارد که نمي‌تواند اعتراض کند، ولي چرا صداي به اصطلاح نخبگان در نمي‌آيد؟

پس به نظر شما سريال درباره رفتارهاي غيراخلاقي خانواده پهلوي اغراق نکرده است؟ چون برخي چنين ديدگاهي دارند.

خير، اتفاقاً خيلي هم مراعات اخلاق جامعه را کرده است. مي‌گويند چرا فوزيه را درحال انجام رفتاري شبيه به خيانت نشان مي‌دهد؟ خب اينها نمي‌دانند که خيلي بدتر از اينها در تاريخ هست! نامه شاه به ملک فاروق را که نخوانده‌اند که ببينند درباره رفتارهاي غيراخلاقي فوزيه به او چه نوشته است! مشکل اينجاست که تاريخ نمي‌خوانند.

من مورخ در حد علاقه و نياز خودم، همه منابع ديني را مطالعه کرده‌ام. الان کتابي درباره تاريخ زن ايراني نوشته‌ام که سه فصل آن درباره زن در اسلام است. شما هم بايد تاريخ بخوانيد. در تلويزيون يک وقت مجاني به شما داده‌اند و آن‌ وقت مي‌نشينيد و ايراد مي‌گيريد که براي اين سريال 20 ميليارد خرج شده است! وقتي دشمنان ميلياردها دلار عليه ايران خرج مي‌کنند، وقتي مي‌خواهند براندازي کنند؛ وقتي ده‌ها فيلم دروغ درباره ايران مي‌سازند، در اين طرف براي بيان واقعيت‌ها نبايد هزينه کنيم؟ من عمده فيلم‌هاي آرشيو بي. بي. سي، آرشيو بوندس آلمان، (Bundes archive) آرشيو کاروناس درباره تاريخ ايران را ديده‌ام. اگر در آنجا بودم با آن آرشيوهاي غني که دارند، فيلم‌هاي بسيار بهتري مي‌ساختم. آنها که کاري نکرده‌اند. فيلم‌هاي آرشيوي وآماده را به هم چسبانده‌ و اسمش را مستند گذاشته‌اند!

با اين همه مقصود شما از اين سخن، مبرا کردن سريال از برخي ايرادات طبيعي که نيست؟ درست است؟

بله، سريال معماي شاه ايراداتي دارد. هيچ‌ کسي هم به اندازه من به آن ايراد نمي‌گيرد. مواقعي احساس مي‌کنم از بس ايراد مي‌گيرم، واقعاً ورزي را کلافه مي‌کنم. گاهي مي‌شود ساعت 12 شب زنگ مي‌زنم و مي‌گويم فلان نکته در قسمتي که پخش شد، غلط است. تک‌تک لباس‌ها را چک کرده‌ام! در يک مورد لباس شاه غلط بود، سه بار يادداشت دادم. بعد از يک سال که کار را شروع کردند، به سراغم آمدند. الان برنامه‌هايشان را مي‌آورند و مي‌بينم و دائماً يادداشت مي‌دهم. فکر مي‌کنم حجم يادداشت‌هاي من، از فيلمنامه هم بيشتر شده باشد! با اين همه واقعاً زحمت کشيدند. ورزي غائله 17 آذر را شاهکار ساخته و همه چيز را درست در آورده و زحمت کشيده است. در يک قسمت فقط 800 نفر وارد صحنه مي‌شوند. اداره کردن اينها، لباس‌هايشان، صبحانه و ناهارشان واقعاً تدارک مي‌خواهد وکارسختي است. با اين همه دائماً تذکر عتاب‌آلود مي‌دهم که مثلاً چرا گفتيد شاه از دامان انگليس «آويزان» شده است؟ کلمه «آويزان» جديد است و در واژگان آن موقع نبود. در فيلم 300 همه چيز درست بود؟

اشاره کرديد به دشواري کار با بودجه محدود و فقدان لوکيشن و همه عوامل حرفه‌اي. با تأييد اين حرف شما، بحث بر سر اين است که وقتي کاري با اين همه دشواري و زحمت ساخته مي‌شود، آيا بهتر نيست نکات ظريفي که به نمونه‌اي از آن اشاره کرديد رعايت شوند که به خاطر اين جزئيات، صحت رويدادها زير سؤال نروند؟ آيا بهتر نيست تيمي از مشاوران مختلف اين موارد را بررسي کنند که اين اشکالات پيش نيايند؟ قبول داريد که در يک اثر تاريخي اشتباهات جزئي کل اثر را زير سؤال مي‌برد؟

اين ربطي به کارگردان ندارد. قطعاً بايد روي وجود يک تيم مشاوره متشکل از تخصص‌هاي مختلف از قبيل لباس، لهجه، ادبيات، واژگان و... تأکيد کرد. متأسفانه ما تا کنون چنين ساز و کاري نداشته‌ايم و همه چيز به عهده کارگردان قرار مي‌گيرد. ما که امکانات هاليوود را نداريم. من سؤال مي‌کنم که آيا همه چيز در فيلم «آرگو» صحيح بود؟ من يک ساعت درباره اين فيلم در تلويزيون صحبت کردم. شش امريکايي از سفارت امريکا در آمدند و به سفارت کانادا که کمي بالاتر و رو‌به‌روي وزارت بازرگاني بود، رفتند و سه ماه آنجا ماندند. بعد هم پاسپورت کانادايي گرفتند و از فرودگاه مهرآباد رفتند. ببينيد چه حقه‌بازي در فيلم آرگو راه انداخته‌اند! طرف از امريکا آمده و اينها را نجات داده است! سراپا دروغ! سفير وقت کانادا در اتاوا گفته است که اصلاً چنين چيزي يادم نمي‌آيد! آقايان به اصطلاح منتقد، چرا اينها را نمي‌بينند؟ آيا «فيلم 300 »درست بود؟ اسکندر واقعاً چنين آدمي بود؟ منابع تاريخي را بخوانيد و ببينيد چه آدم محملي بود! حالا همه اينها را رها کرده و روي معماي شاه زوم کرده‌اند، در حالي که اگر ورزي يک فيلم آپارتماني بسازد، هم زحمتش کمتر است و هم کلي درآمد دارد! الان چهار سال است دارد در چنين شرايط دشواري کار مي‌کند. هم سناريو مي‌نويسد، هم ايرادها را رفع مي‌کند. من هم مرتباً دارم ايراد مي‌گيرم که چرا اشرف اين‌ طوري لباس پوشيده است؟ چرا فردوست لباس شخصي پوشيده است؟ چون فردوست هميشه لباس نظامي مي‌پوشيد. آنقدر ايراد مي‌گيرم که گاهي ورزي خسته مي‌شود و تلفنم را جواب نمي‌دهد!

سريال و درام که تاريخ محض نيست. بايد داستان داشته باشد. آمده و قصه فرعي خانواده وزيري را گذاشته است که يک قصه ملودرام هم داشته باشد. ما که در اين مملکت همه چيز را نمي‌توانيم نمايش بدهيم. محذوريت داريم. اخيراً ديدم در سريال سه چهار تا مجلس قمار گذاشته که کاملاً هم درست است، در دوره پهلوي بسياري قمار مي‌کردند. گزارش‌هاي ساواک هست. بايد به آدم‌هايي که کارشان را بلدند و زحمت مي‌کشند کمک کرد، نه اينکه چوب لاي چرخشان بگذاريم، آن هم با بي‌توجهي و بي‌اطلاعي از محذورات تلويزيون. يک‌سري از اينها آدم‌ها مغرض هستند، عده‌اي بي‌اطلاع، برخي موج‌سوار و گروه چهارم هم اصلاً کسي را قبول ندارند! وقتي خودم شب‌ها در تلويزيون برنامه مستند تاريخي اجرا مي‌کردم، بعضي‌ها مي‌گفتند: ما اين را نمي‌دانستيم! مي‌گفتم نمي‌دانستيد، چون کارتان اين نيست! مگر من وقتي پيش چشم‌پزشک رفتم، چشمم را خودم عمل کردم؟ چشمم را به دکتر هاشمي وزير محترم بهداشت سپردم و عمل کرد و خدا پدرش را بيامرزد. بنده بسيار براي ايشان احترام قائل هستم.

در روزگار ما، برخي اساساً تاريخ را با ذهنيت‌ها وحداکثر محفوظات و خاطرات خود يا پدر و پدر بزرگشان اشتباه مي‌گيرند و با همين بضاعت، درباره بسياري از سرفصل‌هاي آن اظهارنظر مي‌کنند. اين عارضه را چگونه بايد درمان کرد؟

مسلماً تاريخ يک رشته علمي است. چرا الان مورخ کم داريم؟ براي اينکه بايد تاريخ را به شکل کامل و جامع مطالعه کرده و بعد هم درست بيان کنيد. همه چيز را که نمي‌شود گفت، ولي اسناد و مدارکش در تاريخ هست. رضاخان که رفت، مطبوعات آزاد شدند و هر کسي هر چه دلش ‌خواست ‌نوشت. ما که نمي‌دانستيم دخترها را در انباري که قبلاً در آنجا آجر مي‌پختند حبس کرده بودند که بترسند! روزها در آنجا آجر مي‌پختند و شب خاموش مي‌کردند. اين دخترها را گاز خفه کرده بود! مردم به خاطر اين موضوع به دادگستري شکايت کرده بودند و خبرهايش را در روزنامه‌هاي آن زمان نوشته‌اند. به ديوانعالي کشور شکايت کردند و مأموران شهرباني را آوردند و محاکمه کردند. شماي منتقد اينها را نمي‌دانيد؟ تقصير خودتان است.

تاريخ را در مدرسه‌ها که خوب درس نمي‌دهند. کسي هم که در تلويزيون دارد آن را روايت مي‌کند، از صبح تا شب مي‌گويند ضعيف و دروغ است، اينها نبوده است! ترياک کشيدن در آن موقع از سيگار کشيدن الان هم عادي‌تر بود! همه نوشته‌اند که شاه گاهي پکي به ترياک مي‌زد. تا سال 1325 که وافورسوزان شد و در سال 1334 که قانون منع کشت خشخاش و استعمال ترياک را در دولت علاء تصويب کردند، ترياک کشيدن منعي نداشت. از زمان شاه‌عباس به بعد اغلب شاهان و شاهزاده‌ها اهل بنگ و حشيش بودند! آقايان سلطنت‌طلب اگر جرئت دارند بيايند به اين فکر کنند که اساساً چرا شاه سقوط کرد؟ آيا واقعاً امريکايي‌ها در گوادلوپ به او گفتند بلند شو برو؟ اگر اين طور است، چرا الان به جمهوري اسلامي نمي‌توانند بگويند بلند شو برو؟ مگر الان امريکا از ايران خوشش مي‌آيد؟ آنها که دارند از صبح تا شب دسيسه مي‌کنند. از يک طرف عربستان را تحريک و داعش را درست مي‌کنند. ابوبکر بغدادي از کجا آمد؟ از پايگاه گوانتانامو! اگر شاه رفت براي اين بود که محبوبيت نداشت. سن جوان‌ها قد نمي‌دهد، ولي در آن زمان خود من هم حيرت‌زده شده بودم! واقعاً فکر نمي‌کردم شاه اين قدر منفور باشد! مردم عوض شده بودند...

خيلي‌ها آن را به شرايط عمومي جهان از نظر فرهنگي، سياسي و ارتقاي آگاهي‌هاي عمومي ربط مي‌دهند، اينطور نيست؟

بله، در دهه 1960 دنيا عوض شد. مردم کتاب مي‌خواندند، دنيا را مي‌ديدند. خيلي از ديکتاتور‌‌ها در دهه 1960 سقوط کردند. همين اردوغان که امروز متهم به دروغگويي و دزدي است، 10 سال پيش محبوب‌ترين مرد ترکيه بود و خدماتي هم کرد، ولي هر چه بيشتر قدرت گرفت، بيشتر به سمت ديکتاتوري رفت. نوشته بودند، 52 درصد آرا را برد. «کنعان اِولين» ديکتاتور نظامي در سال 1980، 92 درصد آرا را داشت. آدم‌ها عوض مي‌شوند. شاه هم در اوايل سلطنت محبوب بود، اما با رفتارهايش اين مزيت را از بين برد. متأسفانه کساني که اظهارنظر مي‌کنند، اطلاعات ندارند.

بنابراين آقاي ورزي دست به کار بزرگي زده و زحمت کشيده است. آقاي دکتر حقاني هم در کنارش هست که آدم محققي است. با ايشان در بعضي از مسائل اختلاف نظر دارم، ولي نمي‌شود گفت ايشان يک آدم عادي است. 64 جلد مجله ارزشمند تاريخي در آورده است و ميليون‌ها سند و عکس تاريخي را در مؤسسه تاريخ معاصر در اختيار دارد. بنابراين شمايي که اظهارنظر مي‌کنيد، دانش خودتان در چه حد است؟ سريال تاريخي که برنامه مذهبي نيست. تاريخ يک سلسله واقعيت‌هاست. بر اساس محذوراتي که داريم، خيلي چيزهايش را نمي‌شود گفت، ولي عکس آن را که نمي‌توانيم بگوييم، آن هم با اين توجيه که اخلاقي نيست. تاريخ از اين صحنه‌ها فراوان دارد. تاريخ را که فقط زهّاد و اوتاد نساخته‌اند. اگر قرار باشد در شرح زندگي شاه به‌به و چه‌چه کنيم، همين شما نمي‌پرسيد پس مردم براي چه انقلاب کردند؟

در انقلاب مشروطه مگر روسيه پشت سر محمدعلي‌شاه نبود؟ پس چرا نماند؟ آيا مي‌شود جنبش مشروطه را زير سؤال برد و گفت اصلاً بي‌خود انقلاب شد! بايد همان‌طور شاه و شاهزاده‌ها مثل سابق اختيار مال و ناموس مردم را مي‌داشتند؟ بايد تاريخ مشروطه را بخوانيد تا ببينيد چه بلايي بر سر مردم مي‌آوردند که مردم انقلاب کردند. شما مي‌توانيد اين سريال را تماشا نکنيد، ولي من مي‌دانم که 40 ميليون نگاه مي‌کنند و مي‌خواهند بدانند چه خبر بوده است؟ اين را از سؤالاتي که از من مي‌کنند مي‌فهمم...

ظاهراً يکي از معيارهايي که براي ارزيابي افکار تاريخي جامعه داريد، همين سؤالات فراواني است که توسط اقشار مختلف از شما مي‌شود. اينطور نيست؟

بله، سؤالات بسيار دقيق و مهمي مي‌پرسند، ولي بعضي از ايرادها عجيب هستند! مي‌پرسند مگر ما در تهران «شهر گدايان» داشتيم؟ شهر گدايان که هيچ، محله‌اي به نام «شهر نو» داشتيم! در جنوب تهران محله‌اي بود که در آن 20 هزار فاحشه زندگي مي‌کردند! در 1326 کتابي به اسم «با من به شهرنو بياييد» چاپ شده است. آدم باسوادي به اسم هدايت‌الله حکيم الهي آن را نوشته است که بعدها رفت و دکترايش را از آکسفورد گرفت. در روزنامه اطلاعات هم مقاله مي‌نوشت. برادرش دکتر نصرت‌الله حکيم الهي هم استاد بنده بود. کتاب بسيار ارزشمندي نوشته است. حالا ورزي مي‌تواند شهرنو را درست کند يا شيره‌کش‌خانه‌ها را نشان بدهد؟ در اين کشور شيره‌کشي جزو عادات ملي بوده است! فقط در آبادان 75 شيره‌کش‌خانه وجود داشت! آدم فوق‌العاده‌اي به اسم محمود دانشفر‌ کتابي به نام «يادداشت‌هاي اولين جهانگرد ايراني» را نوشته است. اين آدم تمام ايران را گشته و مطالب فوق‌العاده‌اي را نوشته است. آرزوي من اين است که روزي اين کتاب را چاپ کنم. اين ايراني را که مي‌گويند رضاشاه درست کرده بود، در سال 1324 و 1325 که اين آدم رفت و ايران را گشت، بايد ببينيد از فحشا، سفليس، سوزاک و کچلي چه غوغايي بوده است! مردم آب که مي‌خوردند کرم از دهانشا‌ن در مي‌آمد! چگونه مي‌شود اين حرف‌ها را زد؟

بنابراين از ديد شما کارهاي تاريخي صدا و سيما با وجود محدوديت‌هايي که سازندگان دارند، موفق بوده‌اند؟

همين طور است. اين بندگان خدا يک متخصص لباس ندارند! مدام داريم ايراد مي‌گيريم، ولي اين کارها تيم مي‌خواهد. عده‌اي بدون در نظر گرفتن شرايط اظهارنظر مي‌کنند. مردم تاريخ را دوست دارند و تماشا مي‌کنند. امثال ورزي، کمال تبريزي، جعفري جوزاني، حسن فتحي و... هنرمند هستند و زحمت مي‌کشند. آن هم در چنين شرايط دشواري! بايد به اينها کمک کرد. اگر به اينها بودجه و امکانات بدهند، مي‌توانند کارهاي مهمي انجام بدهند. کمک که نمي‌کنيم هيچ، چوب هم لاي چرخشان مي‌گذاريم!

ورزي هم دارد همه سعي‌اش را مي‌کند و واقعيت‌هاي دوران اشغال ايران را هم خوب نشان داده است. من در سال 1325 با چشم خودم در خيابان استانبول ديدم يک سرباز امريکايي توي گوش يک افسر ايراني زد! بد مي‌کند از اين چيزها حرف مي‌زند؟ بد مي‌کند مي‌گويد اثر جاويدان «اي ايران ‌اي مرز پرگهر» چگونه ساخته شد؟ قوام‌السلطنه در اذهان آدم بدي است، در حالي که در دوره‌اي کار مثبتي انجام داد. روسيه هر جا را که در جنگ جهاني اشغال کرد، ديگر پس نداد! در هنرمندي قوام‌السلطنه همين بس که آذربايجان و کردستان را از استالين گرفت و به ايران برگرداند. ورزي بد کرده که اينها را گفته است؟ از خيلي‌ها اعاده حيثيت کرد. در تلويزيون کسي مي‌توانست عکس مصدق را نشان بدهد؟ الان در تيتراژ عکس مصدق هست. بنده نه مصدقي بوده‌ام و نه هستم، ولي اين آدم در تاريخ معاصر ايران نقش دارد. مگر مي‌شود از او نگفت؟

به ورزي ايراد گرفتم که چرا سر سيد‌‌ضياء کلاه شاپو گذاشتي؟ سيد ضياء با کلاه شاپو مخالف بود و به آن مي‌گفت: لگن فرنگي! اصلاً به «سيد کلاه‌پوستي» معروف بود. مدام دارم ايراد مي‌گيرم و بنده خدا دارد همه را هم گوش مي‌دهد. رزم‌آرا با لباس نظامي همراه مصدق به مجلس رفته بود. گفتم رزم‌آرا اولين شرطي که براي نخست‌وزير شدنش گذاشته بودند، در آوردن لباس نظامي بود. قد آقاي نجفي که نقش رزم‌آرا را بازي مي‌کرد، خيلي بلند است. گفتم رزم‌آرا قدبلند نبود. با اين امکانات و گزينه‌هاي محدود، کارخوبي انجام داده است. زندگي شاه را ساختن کار سختي است. اين آدم 61 سال عمر و 37 سال سلطنت کرد. کار بزرگي است. ورزي جرئت کرده است، چون همت بلندي دارد و جاه‌طلبي‌اش مثبت است. خود من هم در نوشتن تاريخ همين جاه‌طلبي را دارم. بايد قدر اين‌ جور روحيه‌ها را دانست. عرضه مي‌خواهد آدم زندگي عباس ميرزا را بسازد. بايد کمکش کرد. مردم بايد بفهمند چه خبر بوده است تا بتوانند حقوقشان را استيفا کنند.

کتاب‌هاي چاپ شده توسط مرکز اسناد رياست جمهوري فوق‌العاده هستند. تمام تاريخ مملکت در دوره پهلوي را چاپ کرده‌اند. در دوره آقاي احمدي‌نژاد قرار بود طبق اين اسناد ايران غرامت بگيرد. يکي مسخره کرد و من درجواب او گفتم بله، لهستان بعد از 70 سال ثابت کرد 12 هزار افسر لهستاني به دستور استالين کشته شدند! 70 سال لهستاني‌ها را مسخره مي‌کردند و مي‌گفتند آلماني‌ها آنها را کشته‌اند! دانشمندان لهستاني اسناد را بررسي کردند و شانس آوردند که پوتين به فردي به نام « سايمن سيبيگ مانتيفوري» (Simon Sebag Montefiore)- که استاد دانشگاه‌هاي انگلستان است- اجازه داد برود و تمام اسناد ک. گ. ب را مطالعه کند. بيژن اشتري هم کتابش را به نام «استالين: تزار سرخ» ترجمه کرده است. مي‌خواستيم بگوييم اينها چه جنايت‌هايي در ايران کرده‌اند، مخصوصاً سربازان هندي که زبان انگليسي و فارسي هم نمي‌دانستند. پنج جلد اسناد در آمد. من هم فقط نظارت کردم.

اين مطالب را مطالعه نمي‌کنيد و نمي‌دانيد و آن وقت ايرادهاي نابجا مي‌گيريد. همين آقاي شهاب مرادي که به غيراخلاقي بودن اين سريال ايراد مي‌گيرد، روزنامه‌ها را مي‌خواند؟ ايشان 10 سال است در تلويزيون درباره اخلاق حرف مي‌زند. آمار طلاق کمتر شده است؟ قتل زن به دست مرد يا بالعکس کمتر شده است؟ خيانت کمتر شده است؟ شما که 10 سال است براي تقويت خانواده برنامه اجرا مي‌کنيد، پس چرا در هر ساعت 18 طلاق اتفاق مي‌افتد؟ تأثير برنامه‌ها و حرف‌هاي شما کو؟ ساختن چنين سريالي بهتر است يا ساختن اين فيلم‌هاي عشق مثلثي؟ آنکه کار ساده‌تري است. فيلم‌هايي که جايزه مي‌گيرند بابت چه چيزي مي‌گيرند؟ طلاق، خيانت، اعتياد، کلمات و عبارات مستهجن. به نظر من اينگونه رفتارها با يک اثر پرزحمت و ملي کار درستي نيست. به نظر من با توجه به محدوديت‌هايي که ورزي دارد، خيلي خوب کار کرده است.

منبع روزنامه جوان


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 140 تاريخ : شنبه 17 بهمن 1394 ساعت: 16:58

حجت‌الاسلام والمسلمين دکتر محمد مسجدجامعي

صدای شیعه: قبل از ورود به بحث، لازم است به نکته‌اي اشارت رود. عموماٌ مي‌پندارند پاپ رهبر تمامي مسيحيان و واتيکان مرکز همه آنهاست. حال آنکه او رهبر کاتوليک‌هاست. شاخه‌هاي ديگر مسيحي، از پروتستان‌ها که بسيار متنوع هستند گرفته تا ارتدوکس‌ها و وانگليکان‌ها و کليساهاي متعدد و مستقل خاورميانه‌اي، هر يک تشکيلات و رهبري خاص خود را دارند. اگرچه در گذشته رابطه اينان و کليساي کاتوليک متشنج و خصمانه بود، اما هم‌اکنون رابطه صميمانه و نزديکي دارند. آنچه در اين نوشتار مورد بحث قرار مي‌گيرد، واتيکان است اگرچه در مواردي ممکن است به کليساهاي ديگر نيز پرداخته شود.

1.‌پاپ‌ها از دوران‌هاي گذشته با شاهان ايران مرتبط بوده‌اند. بر اساس اسناد مکتوب، براي نخستين بار آنان با ايلخانان ارتباط داشتند؛ جرياني که ادامه يافت و در دوره صفويان و خصوصاً شاه عباس به اوج خود رسيد. تنشهاي پس از سقوط صفويه اين رابطه را کم فروغ ساخت، و پس از استقرار قاجار ارتقا پيدا کرد که تا زمان ما استمرار يافته است.

اين رابطه صرفاً سياسي نبود. نوعي تعامل فرهنگي و معماري هم وجود داشت. معروف چنين است که گنبد کليساي جامع فلورانس نوعي الگوبرداري از گنبد بزرگ سلطانيه زنجان است. گنبد فلورانس تا قبل از ساختن گنبد کليساي سن پيترزبورگ، بزرگترين گنبد کليسايي بود که به پا داشتن آن به محاسبات فراواني نياز داشت. جهانگردان و کشيشاني که از سلطانيه ديدن کرده بودند، کيفيت ساختن آن را دريافته بودند که بعدها در ساختن گنبد کليساي فلورانس مورد استفاده قرار گرفت.

2. يک بار مرحوم اسقف عيسايي، تنها اسقف ايراني دهه‌هاي اخير و اسقف کلداني ـ کاتوليک‌ها، به نگارنده گفت در اوايل دهه 50 ميلادي قرن گذشته که کشيشي جوان بودم، به همراه نماينده رسولي و ديني پاپ در ايران ـ اسقف پاپالاردو ـ به ديدن آيت‌الله کاشاني رفتيم که در آن زمان رياست مجلس شوراي ملي را به عهده داشت. درباره پاپ و واتيکان صحبت شد و ايشان گفت: «لازم است که ما رابطه ديپلماتيک داشته باشيم.» با توجه به توصيه ايشان و استقبال پاپالاردو، دولت ايران تصميم گرفت با واتيکان رابطه دوجانبه در سطح سفير مقيم برقرار کند و اين در سال 1953 انجام شد. از آن زمان به بعد پيوسته اين دو در پايتخت‌هاي يکديگر سفير مقيم داشته‌اند.

3. ايران از نخستين کشورهاي اسلامي و آسيايي بود که در چنين سطحي رابطه داشت. به هنگام مأموريت نگارنده در واتيکان در نيمه اول دهه 90، به جز ايران سه کشور ترکيه، اندونزي و مصر و نيز لبنان که سفيرش پيوسته مسيحي ماروني بود، در آنجا سفير مقيم داشته‌اند.

عموم سفرا و ديپلمات‌هايي که در ايران خدمت کرده بودند و آنها را مي‌شناختم، از ايران و مأموريت‌شان خاطرات بسيار مثبتي داشتند. خواه قبل از انقلاب باشد و يا بعد از آن. آنان خاطرات فراواني را نقل مي‌کردند و عمومشان تحت تأثير ادب، خونگرمي و باز بودن و نيز آداب و رسوم خاص ايرانيان قرار گرفته بودند. براي نمونه اسقف باتيستاره که در دوران مأموريت اين جانب، معاون کاردينال سودانو ـ نخست‌وزير واتيکان ـ بود و در دهه 60 در تهران مأموريت داشت، در تمامي ملاقات‌ها ذکر خير صميمانه‌اي از ايران داشت.

4. با اين همه تلقي عمومي شخصيت‌هاي کليساي کاتوليک، چه در خود واتيکان و اروپا و غرب و چه در قلمرو جهان سوم، تحت تأثير فضاي سياسي و رسانه‌اي بين‌المللي قرار دارد. قابل انکار نيست که کليساي کاتوليک و خصوصاً مرکزيت آن، منطق فکري و سياسي و تحليلي خاص خود را دارد که با منطق ديگران متفاوت است. حداقل از جنگ جهاني دوم به بعد، پيوسته چنين بوده و از دوران پاپي ژان پل دوم به بعد و به‌ويژه پس از بر سر کار آمدن پاپ کنوني، اين جريان تشديد شده است؛ اما به‌رغم اينها، اولاً فضاي عمومي را در شکل دادن به تلقي آنان، نسبت به ايران سهم مؤثري است و ثانياً به دليل ضرورت رعايت اين فضا، آنان در موارد حساسي چون مورد ايران قادر به بيان منويات خويش نيستند. اين سخن در مورد کشوري چون چين که با او مشکلات فراواني دارند، صادق نيست؛ اما به دلايل پيچيده‌اي در مورد ايران صحيح است. تا بدانجا که در بسياري از موارد خوش‌بيني و تمايل افراد مطلع آنان را که تاريخ و تمدن و ظرفيت‌هاي اين سرزمين را مي‌شناسند و رابطه متقابل ديني و فرهنگي‌اش را با مسيحيت مي‌دانند، تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد و ترجيح مي‌دهند سکوت کنند.

5. دو جريان در طي سالهاي اخير موجب تحولي بزرگ در نگاه به ايران شده است که در داخل کشور کمتر به‌درستي دريافته مي‌شود. جريان نخست به پيشروي سريع داعش در عراق بازمي‌گردد و اينکه اگر حمايت سريع و بي قيد و شرط ايران نبود، هم بغداد سقوط مي‌کرد، هم اربيل و کشورهاي مجاور همچون کويت و اردن مورد تهديد جدي قرار مي‌گرفتند. جريان دوم به نهايي شدن مذاکرات 1+5 بازمي‌گردد که علي‌رغم تمامي کارشکني‌ها و سمپاشي‌هاي اسرائيل و عربستان و متحدانش، سامان يافت. کشورهايي که ميلياردها دلار هزينه کردند. قدرت‌يابي، عمليات و تهديدهاي داعش به اهميت ايران مي‌افزود و نيز اينکه پشتيبان‌هاي اصلي گروه‌هاي تکفيري، متحدان عرب و غيرعرب خود غربيان هستند .

6. اين مسئله براي واتيکان به مراتب ملموس‌تر بود. بدان علت که آنان در ارتباط مستقيم با کليساهاي خاورميانه و نيز کليساي کاتوليک خاورميانه هستند. واقعيت اين است که در جريان بحران سوريه و عراق، شخصيت‌هاي اين کليساها مورد بي‌اعتنايي کامل غربيان قرار گرفتند تا بدانجا که کشوري چون فرانسه حاضر نشد سخنان متحد تاريخي‌اش در منطقه را که ماروني‌ها باشند، بشنود. آنها بارها علناً از اين بي‌اعتنايي و بي‌مهري انتقاد کردند. مضافاً که نگارنده مکرر خود شاهد و مورد خطاب اين گونه گلايه‌ها بوده است.

صرف نظر از اينکه واتيکان طبيعتاً به موقعيت مسيحيان و مخصوصاً کاتوليک‌ها حساس است و نسبت به ادامه حضور آنها در خاورميانه که مهد مسيحيت است، حساسيت بيشتري دارد. آنها احساس مي‌کنند اوضاع به گونه‌اي درآمده که دير و يا زود مسيحيان مجبور به ترک سرزمين اجدادي خود خواهند شد و قدرتهاي غربي خواسته يا ناخواسته به اين جريان کمک مي‌کنند.

7. پس از آغاز انقلاب‌هاي عربي و عمدتاً با تمهيدات سعودي‌ها و متحدانش، منطقه قطبي شد و کشورها و احزاب و حتي شخصيت‌هاي اجتماعي و ديني منطقه خواه ناخواه در چنين چارچوبي قرار گرفتند. قطب نخست قطب اهل سنت است و کم و بيش به زعامت عربستان و قطب ديگر هر آنچه غير اوست و در زير چتر ايران؛ اعم از اينکه شيعه دوازده‌امامي باشد يا زيدي و اسماعيلي يا علوي و دروزي و نُصيري. و با توجه به ويژگي‌هاي اين دو قطب، ساير اديان و شاخه‌هاي ديني و خصوصاً مسيحيان، در قطب دوم قرار گرفتند. اين براي آنان يک انتخاب نبود، در آن واقع شدند.

 

اين تصور کنوني آنهاست. آنها احساس مي‌کنند تنها کشور نيرومندي که در برابر وضعيتي که خواهان زوال آنهاست مي‌ايستد و مي‌تواند بايستد، ايران است. و ديگران حتي اگر زباني به نفع آنان صحبت کنند، اما عملاً بر ضدشان اقدام مي‌کنند و البته واقعيت هم چنين است.

اين تحولات به‌تدريج نگاه واتيکان را نسبت به ايران و جايگاه او تغيير داد، اگرچه اين تغيير مي‌توانست زودتر انجام شود. کاردينال جان لويي توران پس از بازگشت از سفرش به ايران که در زمستان سال گذشته انجام شد، صريحاً گفت: «صلح در خاورميانه بدون حضور ايران ممکن نيست.» توران سالها وزير خارجه واتيکان بود. او را از نزديک مي‌شناسم و با او کار کرده‌ام. بدون شک او از برجسته‌ترين صاحب‌نظران سياسي نه تنها کليساي کاتوليک ، بلکه کل اروپاست و نظراتش نه تنها در محافل مسيحي، که در محافل رسانه‌اي و اجتماعي و سياسي نيز با دقت شنيده مي‌شود. مضافاً که به‌رغم صراحتش، به هر حال پيوسته در چارچوب محافظه‌کارانه کليسائيان که ذاتي آنهاست، سخن مي‌گويد؛ لذا سخنان او منعکس کننده واقعيت‌هاي فراواني است.

8. مسئله مهم اين است که اين تغيير کم و بيش همراه است با نوعي دگرگوني در ديدگاه نخبگان سياسي و رسانه‌اي و حتي در سطح افکار عمومي، و چون چنين است، واتيکانيان با آزادي بيشتري مي‌توانند منويات خود را بيان کنند. آنها نمي‌توانند نظرات خود را بدون رعايت يک سلسله ملاحظات که عمدتاً به افکار عمومي بازمي‌گردد، بيان نمايند و چنين نمي‌کنند. اين بيش از آنکه ناشي از محافظه‌کاري صرف باشد، ناشي از محدوديت قدرت است در آنجا که شأن و پايگاه ديني دارد. يک رهبر و يا مجموعه ديني حتي اگر بخواهد، نمي‌تواند همچون يک رهبر سياسي و اجتماعي سخن بگويد و موضع بگيرد. ما مي‌بايد توقعات‌مان را متناسب با واقعيت‌ها تنظيم کنيم.

به هر حال اين تغيير نگاه، واقعي و پاياست و در راستاي اوضاع و احوال به‌شدت متشنج و بحراني موجود است و لذا بايد جدي گرفته شود. مناسب است در اينجا نمونه‌اي را ذکر کنم. روزنامه اونّيره جريده‌اي است به زبان ايتاليايي و با تيراژ متوسط و البته با گرايش کاتوليکي و به نوعي وابسته‌ به کنفرانس اساقفه ايتالياست. در بين نشريات ايتاليايي زبان، اين روزنامه پيوسته مغرضانه‌ترين و خصمانه‌ترين موضع را نسبت به ما داشت که داستان مفصلي دارد. اين موضع تا همين مدت اخير کماکان ادامه داشت؛ اما در طي ماههاي گذشته رويکرد او و لحنش نسبت به ايران و حوادث و مسائل ايران به‌کلي تغيير کرده است. در طي بيش از دو دهه اخير که از زمان آشنايي‌ام با آن مي‌گذرد، اين براي اولين بار است که چنين حادثه‌اي اتفاق مي‌افتد.

9. حال موضوع اين است که چگونه مي‌توان از اين ظرفيت سود جست و به همکاري متقابل شکل داد. اين خود مسئله‌اي است؛ چرا که واتيکان همچون دولتهاي ديگر نيست و لذا آن ابتکارات در اينجا چندان کارساز نيست، و اصولاً مقدور نيست. بهتر است از بيان اين تفاوت که توضيحش به طول مي‌انجامد، درگذريم. نکته مهم در اينجا اهميت جايگاه واتيکان در نزد کاتوليک‌ها، کشورهاي کاتوليک و مراکز کاتوليکي و نيز جايگاه جهاني اوست. خواه به افکار عمومي در سطح جهاني بازگردد و يا به سياست بين‌المللي. اين مسئله به‌ويژه پس از به قدرت رسيدن پاپ فعلي داراي اهميت بيشتري يافته است. به احتمال فراوان «پاپ فرانسيس» محبوب‌ترين و بانفوذترين شخصيت مستقل شناخته‌شده کنوني است که درباره واقعيت‌ها، کاستي‌ها و دردهاي جهان معاصر سخن مي‌گويد و کساني فراواني به سخنانش گوش مي‌سپارند.

البته اهميت اين جايگاه به دلايل صرفاً ديني نيست. اين نکته حتي در مورد کاتوليک‌ها و کشورهاي کاتوليکي هم صحيح است. شرايط دنيا به گونه‌اي درآمده که رابطه خوب و فعال ما با واتيکان، حتي اگر در سطح تشريفاتي باشد، براي کساني که ذکرشان گذشت، اطمينان‌بخش و اعتمادساز است. به عبارت ديگر آنها به دلايل مختلف و در طول دهه‌هاي اخير در نزد بسياري از مردم جهان امروز به معياري تبديل شده‌اند که رابطه صميمانه‌شان با ديگران، به‌ويژه مسلمانان، شاخصه‌اي است براي مورد اعتماد و قابل همکاري بودن.

10. اگرچه واتيکان به عنوان يک دولت و يک نظام تفاوتهاي فراواني با دولتها و نظامهاي ديگر دارد، اما کم و بيش واجد ساختارهاي دولتي و حکومتي است. اگرچه اين ساختار کوچک و متواضعانه نسبتي با قدرت نرم و ثروت و نفوذش ندارد. با اين ساختار مي‌توان و مي‌بايد کار و همکاري کرد و اين جريان به يقين موجب ارتقاي سطح روابطي خواهد شد که براي طرفين مفيد و کارساز است. نبايد توقع زيادي داشت؛ چرا که فاقد امکانات حتي يک دولت کوچک اروپايي است. براي نمونه وزارت خارجه آنها به واقع کوچک و با کارکنان و امکانات محدود است.

به جز نکته اخير، همکاري دوجانبه در صورتي موفق خواهد بود که پيچيدگي‌ها و ظرافت‌هايش لحاظ شود و الا نتيجه معکوس خواهد شد. آنها مصداق واقعي پيچيدگي سياسي هستند و طبيعتاً مي‌بايد نکات فراواني مورد توجه و عمل قرار گيرد . در نوشتاري ديگر بدين نکات خواهيم پرداخت.

منبع: اطلاعات


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 143 تاريخ : شنبه 17 بهمن 1394 ساعت: 16:58

یهودیان جنگ افروزان عالم

فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی و تخریب دیوار برلین در دسامبر 1989 و بروز تحوّلاتی در روابط بین الملل، ایالات متحده آمریکا را بر آن داشت تا با اغتنام فرصت و اجرای سیاست تک قطبی، جهان را به سوی اهداف و منافع امپریالیستی خویش سوق دهد...

جنگی خاموش و شگفت
صدای شیعه: فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی و تخریب دیوار برلین در دسامبر 1989 و بروز تحوّلاتی در روابط بین الملل، ایالات متحده آمریکا را بر آن داشت تا با اغتنام فرصت و اجرای سیاست تک قطبی، جهان را به سوی اهداف و منافع امپریالیستی خویش سوق دهد.

طرح شعارها و اجرای برنامه هایی چون «نظم نوین جهانی» (1)، «جهانی شدن»، «نقشه ی راه» و… محصول همین سیاست است.
در این چارچوب، مسائل جهانی بر اساس منافع ملی قدرت های بزرگ طبقه بندی گردیده و شیوه های سیطره ی قدرت های جهانی بر ملل جهان سوم، دست خوش استحاله ی کلی خواهد شد.
هم اینک ایالات متحده ی آمریکا، به دنبال ترسیم نقشه ی جدیدی برای خاورمیانه است که با نقشه ی ترسیم شده پس از جنگ جهانی دوم متفاوت است.
به یقین این نقشه ی جدید، تنها محدود به محو کامل فلسطین از خاورمیانه و لغو هویّت عربی – اسلامی بیت المقدّس نمی شود؛ بلکه در نقشه ی کشورهای لبنان، سوریه، اردن، عراق و پاره ای سرزمین های دیگر نیز تغییراتی به عمل خواهد آمد.
از سوی دیگر چنان که می دانیم، اسرائیل تنها عضو سازمان ملل است که مرزهای آن از سوی این رژیم نامعلوم و تعیین نشده باقی مانده است. این مرزها به این دلیل نامشخّص و مبهم رها شده است که راه دسترسی به «اسرائیل بزرگ» همواره برای این رژیم گشوده باشد.
آیا رابطه ای میان «اسرائیل بزرگ» و «نقشه ی جدید خاورمیانه» نمی توان یافت؟
آیا حضور نظامی آمریکا در عراق به بهانه ی اوّلیه ی دست یابی به سلاح های کشتار جمعی و سپس با شعار مضحک «برقراری دموکراسی!»، با توسّل به سیاست «تجاوز و تخریب» و «نسل کُشی» و ارتکاب هولناک ترین شکنجه ها نسبت به مردم مظلوم و بی پناه این کشور، بخشی از تمهیدات «تغییر نقشه ی جغرافیایی خاورمیانه» به شمار نمی آید؟
آیا نمی توان گفت که پس از شکست فضیحت بار سیاست توسعه طلبانه ی رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان، هم اینک در سال های آغازین سده ی بیست و یکم، این سیاست در چارچوب یک راهبرد تازه و پیچیده و نامرئی دنبال می شود؟
آیا نمی توان گفت که نفوذ صهیونیسم در تار و پود و عمقِ ساختار نظام های سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی غرب، موجب شده است که هم اینک رژیم صهیونیستی به منظور دست یابی به اهداف توسعه طلبانه ی خود، دست تطاول و تجاوز خود را از آستین آمریکا و انگلیس در عراق بیرون آورد؟
نیکولاس کریستوف، تحلیل گر سیاسی ایالات متحده، طی مقاله ای در روزنامه ی آمریکایی هرالد تریبیون می گوید:
جناح دینی راست گرای انجیلی، نقش مؤثری در تصمیمات سیاسی جرج بوش دارد؛ به گونه ای که حمله ی نظامی به عراق، تا حدود زیادی عمق این تأثیر را آشکار می سازد. چه، جنگ عراق دارای ابعاد روشن دینی است. (2)
دو روز پیش از انتشار مقاله ی کریستوف، موران، سناتور آمریکایی در تاریخ 3 /3/ 2003 گفت:
جنگی که بر عراق سایه افکنده است، محصول عملکرد یهودیان آمریکاست و چنان چه فشار یهودیان نمی بود، به یقین ما به گونه ای دیگر عمل می کردیم. (3)
پس از این اظهار نظر، صهیونیست های آمریکا، حملات فشرده ی خود را متوجّه موران کرده و چنان او را تحت فشار قرار دادند که مجبور به استعفای از مقام خویش شد و بارها دست به عذرخواهی و پوزش زد. (4)
خانم دکتر شری ویلیامز، استاد دانشگاه هاروارد و همسر ریچارد نیوستاد، نویسنده نامدار آمریکایی نیز می گوید:
جنگ بر ضدّ عراق را بنیادگرایان مسیحی و یهودی آمریکا برنامه ریزی کرده اند. (5)
ساموئل هانتینگتون (S.P.Huntington) نویسنده ی یهودی و صهیونیست آمریکا که در علوم سیاسی قلم می زند، پس از پایان جنگ خلیج فارس – که به دنبال تجاوز ارتش عراق به خاک کویت در سال 1990 و اعزام نیروهای آمریکایی به منطقه صورت گرفت – در بیانیه ی سیاسی – نظامی اش، خطاب به جهان اسلام اعلام کرد:
کشورهای اسلامی باید خود را برای یک جنگ بی سابقه و نوین، به نام جنگ تمدّن ها، آماده کنند.
وی در کتاب برخورد تمدّن ها (6) همان چیزی را تکرار می کند که پیش تر، ریچارد نیکسون در کتاب فرصت مغتنم (7) دنیای غرب را از خطر جهان اسلام بیم داده بود، و ویلی کلایس، دبیر کل پیشین پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» نیز اسلام را دشمن شماره یک تمدن غرب معرفی کرده بود؛ ولی هانتینگتون، تقابل و رویارویی با اسلام را بسی آشکارتر از دیگران بیان کرد و غارت جهان اسلام را برای آمریکا و اروپا و حتی یهودیان، امری مشروع و قانونی اعلام داشت!
البتّه حوادث پس از یازدهم سپتامبر 2001 در آمریکا و اشغال نظامی در عراق، نشان داد که تزِ سیاسی هانتینگتون، استاد علوم سیاسی و رئیس مؤسسه پژوهشی و استراتژیکی دانشگاه هاروارد (جان اوُلین)، بخشی از نقشه های پنهان و گسترده و حساب شده ای است که صهیونیست ها می کوشند از راه آن، غرب و به ویژه آمریکا را در یک نبرد همه جانبه ی نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… بر ضد کشورهای اسلامی بشورانند.
تزِ برخورد تمدّن ها (8) و پیش بینی هانتینگتون مبنی بر این که دهه های اوّل و دوم قرن بیست و یکم، دوره تقابل و تصادم تمدن ها و تحمیل فرهنگ و تمدن اروپایی و آمریکایی بر جهان می باشد، خط بطلانی بر همه ی تمدن های غیر غربی تلقی شده است. او نظریه فرانسیس فوکویاما (آمریکایی ژاپنی تبار) را که گفته است: سقوط کمونیسم، حلقه ی پایانی زنجیره تاریخ و آغاز پیروزی نظام سرمایه داری و لیبرالیسم غربی است، مورد تأکید قرار می دهد.
هانتینگتون با یادآوری اهم مناطقی که در جهان، عرصه ی این نبرد قرار خواهد گرفت، بر حتمیّت وقوع برخورد میان تمدن ها تأکید می ورزد. در این مورد، او از دو تمدن موجود در شمال و جنوب دریای مدیترانه و نیز جمهوری های مسلمان و مسیحی برآمده از دل شوروی سابق، مانند «آذربایجان و ارمنستان»، «روسیه و تاجیکستان» و «روسیه و چچن» نام می برد؛ امّا وی به عنوان یک یهودی صهیونیست، هرگز اشاره ای به تضاد و تعارض میان اسلام و صهیونیسم نمی کند. (9)
این جنگ نوین، برخلاف جنگ های کلاسیک، تنها در میدان نبرد شکل نمی گیرد و نیازی به طبل، شیپور، رجز، سلاح و سپاه ندارد و کشته و مجروحی بر جای نمی نهد؛ امّا در عین حال، آثار تخریبی و ضایعات و عوارض مهلک آن بسی گسترده تر و عمیق تر از جنگ های عادّی است. سنن، فرهنگ، عقاید و اخلاق را به تاراج می برد. نسلی را از غیرت و هویّت تهی کرده و اندیشه ها را به زنجیر می کشد و ذوق، سلیقه، تمایلات و آرمان های ملت مغلوب را در قالب های پیش ساخته می ریزد.
سال های چندی نیست که این جنگ تمام عیار جهانی، امّا خاموش و پنهان، سربرآورده است. جنگی میان فرهنگ ها، تمدن ها و ادیان رسمی و شناخته شده جهان از یک سو و دشمن جبار و غدّار و پنهانی که رخ نمی نماید و خود را آشکار نمی سازد، از سوی دیگر. در حقیقت، این تازه ترین و شگفت ترین جنگ تاریخ است.
جنگی بر ملتی تحمیل می شود و آثار تخریبی و جبران ناپذیر خود را آشکار می سازد و پیکره، ساختار، اصالت، شرف و هویّت ملت جنگ زده را مورد تهاجم قرار داده و درهم می کوبد و نسل جوان آن را به عنصری بی اراده و بریده از فرهنگ، باورها و ارزش های اخلاقی تبدیل می کند؛ امّا این اقدامات، چندان آرام و پوشیده صورت می گیرد، و دشمن، خود چنان مجهول و مرموز است که امکان هرگونه دفاع و عکس العمل را سلب می سازد!
آتش افروز جنگ ها
در طول تاریخ و به ویژه سده های اخیر، یهودیان همواره استعداد شگرف خود را در افروختن آتش بسیاری از جنگ ها نشان داده اند و از همین جا ضرب المثل غربی «جنگ ها، موسم برداشت محصول یهودیان است» (10) شکل گرفته است.
در دهه های اخیر، نقش اسرائیل در ایجاد بحران و ناامنی و فضای جنگ و درگیری در منطقه ی خاورمیانه، به ویژه در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، خلیج فارس و نیز دیگر مناطق جهان مانند بوسنی، کوزوُو، شاخ آفریقا و… محل تأمّل و بررسی است. هم چنان که نقش سرمایه داران یهود در تخریب بنیان اقتصادی کشورهای جنوب شرقی آسیا، در سال های گذشته، بر کسی پوشیده نیست. (11)
این طایفه در سده های اخیر، طی اقداماتی، سلطه ی استعمار را بر کشورهای اسلامی تسهیل کردند، موجب تسلّط انگلیس بر کانال سوئز شدند. در پشت صحنه ی معاهده ی «سایکس – پیکو» حضور داشتند. کشور مصر و برخی کشورهای عربی و اسلامی را در دام وام های سنگین خود گرفتار ساخته و با سودهای هنگفت، جیب های خویش را آکندند.
آنان حتی در جنگ تریاک چین و بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن، مؤثر بوده اند. توطئه های ایشان در شبه قاره هند، قحطی و گرسنگی و مرگ و میر هزاران هندی را موجب شد. سلطان عبدالحمید عثمانی را به سبب عدم انعطاف در برابر آنان و امتناع از واگذاری سرزمین فلسطین، از خلافت خلع کردند. بسیاری از اقدامات نژاد پرستانه در قارّه ی سیاه، به دست این قوم صورت پذیرفت. (12)

پی نوشت ها:
1٫ نوام چامسکی، متفکر و نقّاد آمریکایی، نظم نوین جهانی را نامی تازه برای توسّل به زور خوانده است.
2٫ محمد السماک، الدین فی القرار الامریکی، ص 83 به نقل از: Nicolas kristoff, Herald Tribune, 5-3-2003
The Economist, April, 2003
4٫ محمد السماک، الدین فی القرار الامریکی، ص 84٫
5٫ همان، ص 85٫
The clash of civilization
7٫ این کتاب را آقای حسین وفسی نژاد با عنوان فرصت را دریابیم به فارسی ترجمه و منتشر کرده است (طرح نو، تهران، 1371).
8٫ در حقیقت، توجّه به آثار شوم و تخریبی دکترین هانتینگتون بود که پیشنهاد ریاست جمهوری اسلامی ایران، مبنی بر گفت و گوی تمدّن ها (Dialogue Civilization) که در مذاکرات ایران با کشورهای اروپایی، مطرح گردید، مقبولیت بین المللی یافت.
9٫ ر.ک: عبدالحلیم عویس، الفکر الیهودی بین تأجیج الصراعات و تدمیر الحضارات، ص 57-63٫
10٫ Wars are The Jews harveste
11٫ در اکتبر سال 1997 بورس اوراق بهادار کشورهای جنوب شرقی آسیا، دچار بحران شدید شد و آینده ی اقتصادی کشورهای مزبور را در مخاطره انداخت. علّت این امر آن بود که جورج سوروس میلیاردر یهودی، با به کار انداختن مبالغ هنگفتی از سرمایه ی خویش در این کشورها و بازی با اقتصاد آن، موجب سقوط ارزش پول این کشورها شد.
مهاتیر محمد، نخست وزیر پیشین مالزی، سرمایه گذاران یهودی را مسئول سقوط ارزش پول کشور خود اعلام کرد و سازمان های اقتصادی جهانی، مانند صندوق بین المللی پول را مورد حمله قرار داد و آن را متّهم به همکاری با سرمایه گذاران یهود و نقض حقوق اقتصادی کشورهای جنوب شرقی آسیا نمود.
شایان یادآوری است که صندوق بین المللی پول و بانک جهانی (بانک بین المللی ترمیم و توسعه) دو مؤسّسه ی اقتصادی وابسته به سازمان ملل متحد است که تحت نفوذ یهودیان، احیاناً حلقوم اقتصادی کشورهای در حال توسعه را می فشارد (ر.ک: کامل سعفان، الیهود من سرادیب الجیتو الی مقاصیر الفاتیکان، ص 174).
12٫ نعمات احمدفؤاد، اسرائیل، ماذا تقول الوقائع … و الکتب، ص 108٫
منبع: کریمیان، احمد، یهود و صهیونیسم: تحلیل عناصر قومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم)، چاپ دوم 1386٫


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 166 تاريخ : شنبه 17 بهمن 1394 ساعت: 16:58

صدای شیعه به نقل از روزنامه الاخبار: حمله روز گذشته به یک مسجد در عربستان در حالی است که از سال  2014 تا 2015 پنج حمله تروریستی به مساجد مختلف این کشور صورت گرفته است تا جایی که به نظر می رسد در سایه حمایت مداوم مقامات سعودی و شیوخ وهابی و اصرار آنها بر انکار منبعی که انتحاری های داعشی از آن تغذیه می‌کنند، همان سناریو تکرار خواهد شد.

براساس اعلام منابع رسمی سعودی، تنها چند ساعت قبل از حمله به مسجد امام رضا (ع) در شهرک محاسن استان الاحساء در شرق عربستان، «سعد البریک» مبلغ سعودی میهمان « بدر محمد جلوی آل سعود» استاندار الاحساء بود و دو طرف و حاضران در این میهمانی در باره راههای  روشنگری اسلامی و آشنایی جامعه با دین واقعی گفت وگو کردند.

استاندار الاحساء: مراسم مذهبی شیعیان شرک است

نکته قابل ملاحظه اینکه تصاویر ویدئویی این نشست دو روی سکه وهابیت و آل سعود را به خوبی نشان می دهد. بدر محمد که افکاری با ریشه های تروریستی دارد در این نشست با تکرار حمله به  شیعیان عربستان، مراسم مذهبی آنان را شرک توصیف کرد و از دولت سعودی برای « پیگیری مظاهر شرک در سرزمین حرمین شریفین» قدردانی کرد.

وی خطاب به سعدالبریک امام و خطیب مسجد شاهزاده خالد بن سعود و میهمان خود گفت: امروز از شرق تا غرب عربستان آیا ضریحی می بینید که زیارت شود؟ نه ، دلیل چیست؟ این به برکت امنیت موجود تحقق یافته است، اگر این امنیت نبود اکنون شاهد شرک و زیارت ضریح ها در کشورمان بودیم.

نکته قابل ملاحظه اینکه راهکار وهابیت برای تامین امنیت توسل به شمشیرهای آل سعود است. اگر اندکی به عقب بازگردیم می بینیم که حدود دو ماه قبل داعشی ها در چهارمین انفجار انتحاری تروریستی، یکی از مساجد شهر نجران را هدف قرار دادند و پس از آن بار دیگر درخواست هایی مبنی ساکت کردن صداهایی که شبانه روز فراخوان  تکفیر و کشتار می دهند، تکرار شد اما مسئولان سعودی بار دیگر گوش خود را به روی  درخواست هایی که از سوی اهل منطق مطرح می شد، بستند. به این ترتیب وهایبت سر پیکان خود را به سمت دیگران نشانه رفت و برای اقدامات جنایتکارانه علیه مساجد این کشور توجیهات متعددی را مطرح کرد.

روز هفدهم ماه جاری میلادی فصل دیگری از جسارت ال سعود دراین خصوص به ثبت رسید به این معنی که 140 روحانی افراطی بیانیه ای را صادر کرده و در آن به خطر اقلیت هایی که در تلاش برای سلطه جویی هستند اشاره کرده و مقابله با آنان را خواستار شدند.

تداوم موضع گیری تحریک آمیز علیه شیعیان در عربستان

این بار نیز « محمد البراک» از دیگر مبلغان سعودی اندکی پیش از انفجار روز گذشته  اظهارات تحریک آمیزی را علیه شیعیان به زبان آورد که در واقع همان ادعاهای وهابی است که سراسر عربستان را در برگرفته و پس از حمله انتحاری به حسینیه الحیدریه در شهر سیهات در استان القطیف نیز اعلام شد.

در پی این انفجار سوال‌های متعددی در مورد کناره گیری مسئولان سعودی از نقش خود در مهار وحشیگری و خشکاندن منبع تعذیه تکفیری های داعش مطرح شد.

جالب اینکه البراک عضو هیات مدرسان دانشگاه ام القری و عضو هیات علمای مسلمان که مبلغ نفرت و خون ریزی است، در پاسخ به این سوال ها  گفت: شیوخ رافضی یا جاهل هستند و یا زندیق و خداوند مستضعفین را بر آنها پیروز و رافضی ها را نابود کند، کشته های آنها و غم و اندوه آنها را زیاد کند.

وی از این نیز فراتر رفته و گفت: کسی را به اندازه رافضی ها دارای رویکرد خصمانه ندیدم. وی ادامه داد: چرا شیعیان از ابن تیمیه نفرت دارند؟ زیرا او دشمنی آنان را با اسلام و برائت اهل بیت از آنان را ثابت می‌کند.

خطر تکفیری ها فراتر از کمربندهای انفجاری است

به این ترتیب این پاسخ ائتلاف سعودی وهابی به درخواست های علما و چهره های فرهنگی است که خواستار ساکت کردن بوق های تکفیری هایی هستند که به گفته الشیخ عبد الکریم الحبیل خطیب مسجد العباس در تاروتخطر آنان فراتر از کمربندهای انفجاری و خودروهای بمب گذاری شده است.

این پاسخ چیزی جز تکمیل مشی سلطه جویانه و ظالمانه آل سعود نیست و در این خصوص باید به یادداشت که تقریبا هشت ماه پیش دو انفجار همزمان استان القطیف و شهر الدمام را به لرزه در آورده و تعدادی شهید و مجروح بر جا گذاشت و پس از آن باز آل سعود به درخواست های توقف اظهارات طایفه ای در مدارس و روزنامه ها و نیز مساجد بی اعتنا بودند.

اظهارات طایفه خطبای مساجد سعودی علیه شیعیان و ایران

به این ترتیب شیوخ وهابی آشکارا حامی تروریست‌های تکفیری باقی مانده و در این میان محمد المحیسنی مبلغ و امام مسجد عائشه الراجحی در مکه مکرمه هم می گوید که خداوند به برادران مجاهد ما در یمن و شام و عراق نصرت و عزت و رافضی های ملحد و یهودیان خائن و نصارای حسود را شکست دهد.

پر واضح است که در این شرایط و با ادامه سخنان تحریک آمیز شیوخ وهابی در سعودی نباید انفجارهای تروریستی انتحاری مسجد امام رضا(ع) در استان الاحساء تعجبی داشته باشد.

نکته دیگر اینکه سعد البریک ساعاتی قبل از این انفجار تروریستی انتحاری، شیعه ها را تکفیر کرده  و « ابراهیم الفارس» استادیار دانشکده تربیت دانشگاه آل سعود هم بعد از این انفجار می گوید که شیعیان در منطقه خلیج فارس به جرم حمایت از ایران دارای امنیت نخواهند بود.

منبع: تسنیم


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 136 تاريخ : يکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت: 4:31

حجت‌الاسلام و‌المسلمین غلامرضا اباذری، رایزن فرهنگی ایران در عراق در گفت‌و‌گویی، درباره تاریخچه پیدایش گروه تروریستی داعش، گفت: پیدایش داعش به‌عنوان بازیگری که در حال حاضر در صحنه منطقه نقش‌آفرینی می‌کند، موضوعی نیست که طی سالیان اخیر شکل گرفته باشد؛ بلکه ظهور چنین پدیده‌ای ریشه‌ای تاریخی دارد و در برگیرنده مجموعه‌ای از مؤلفه‌ها است.

وی افزود: از لحاظ فکری داعش را باید تفکری در امتداد تفکر سلفی در نظر گرفت، تفکری که در ظاهر، منادی بازگشت به سلف صالح و دوران طلایی اسلام است. در واقع تفکر سلفی در جهان اسلام سیری تاریخی را پشت سر گذاشته است و در نهایت به جریانات سلفی تکفیری چون داعش ختم شده است.

رایزن فرهنگی ایران در عراق ادامه داد: از سوی دیگر می‌توان گفت داعش از بستر القاعده شکل گرفته است و این گروهک را باید به‌عنوان نسل جدید القاعده که دارای اختلافات فکری و ماهوی با منشأ خود است، خواند.

عوامل مؤثر در ظهور داعش

1ـ اشغال کشورها توسط بازیگران بین‌المللی
وی دلایل و عوامل ظهور داعش و گروه‌های مشابه در جهان اسلام را تبیین و اظهار کرد: برای بررسی علل پیدایش گروه‌هایی چون داعش، در گام نخست باید به تأثیر بازیگران بین‌المللی(همچون آمریکا) در اشغال کشورهای افغانستان، عراق و ... اشاره کرد؛ عاملی که باعث شد جریانی به‌عنوان مقابله با اشغالگران و اخراج آنان از تمامی مناطق در حوزه جغرافیایی خاصی گردهم آیند.

حجت‌الاسلام اباذری با بیان اینکه گروه‌های سلفی تکفیری در مقطعی خاص(در بخشی از مواجهات غرب با جهان اسلام) فرصت بروز پيدا کردند، گفت: اشغال عراق توسط آمریکا نیز نقشی اساسی در ظهور داعش داشته؛ موضوعی که حتی سیاستمداران آمریکایی چون اوباما و نوام چامسکی(فیلسوف و نظریه‌پرداز) به آن اشاره کرده‌اند. باراک اوباما در زمینه شکل‌گیری داعش چنین بیان کرده است: «داعش نتیجه مستقیم حضور القاعده در عراق است که آن نیز در پی تهاجم ما به این کشور به‌وجود آمد. این از نتایج ناخواسته یک جنگ است و به همین دلیل ما می‌بایست پیش از هر اقدامی به عواقب آن بیاندیشیم».
 

2 ـ بسته‌بودن فضای سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی
وی نظام داخلی کشورهای موجود در منطقه را از دیگر مؤلفه‌های پیدایش گروه‌های تکفیری برشمرد و افزود: بسته بودن فضای سیاسی و اجتماعی در کشورهای مرتجع عرب باعث به‌وجود آمدن جوانان سرخورده‌ای شده است که تحقق آمال و آرزو‌های سرکوب شده خود را در فعالیت در این گروه‌ها می‌بینند و به آن‌ها می‌پیوندند.
 

3 ـ تعارض گفتمانی در جهان اسلام
وی وجود تعارض گفتمانی در جهان اسلام را سومین مؤلفه پیدایش گروه‌هایی همچون داعش دانست و گفت: تعارض گفتمانی به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تشدید شده است؛ اگر گفتمان‌های رایج در جهان اسلام را برشماریم سه گفتمان اسلامی شیعی که منبع مشروعیت را امامت می‌داند،گفتمانی که مشروعیت را در خلافت می‌بیند و گفتمان اسلام اخوانی را می‌توان مشاهده کرد.

داعش و القاعده؛ پادگفتمانی برای مهار گفتمان شیعی
وی اظهار کرد: رویارویی مسلمانان با پدیده‌ای به اسم جهان غرب طی سده‌های گذشته بر مبنای گفتمان خلافت و گفتمان اخوانی توانایی رویارویی با این پدیده را نداشته و به نوعی ناکام بوده است؛ اما روی کار آمدن گفتمان شیعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و نقش‌آفرینی آن در فضای جغرافیایی گسترده، باعث شد تا بازیگران بین‌المللی برای مهار چنین گفتمانی اقدام به ایجاد پادگفتمان یا گفتمان رقیب کنند که اوج آن را می‌توان در شکل‌گیری گروه‌هایی که داعیه‌دار خلافت اسلامی هستند(داعش و القاعده) دید.


وی گفت: در مجموع عوامل پیدایش داعش را می‌توان در بسترها و زمينههاي تاريخي انديشه و تفکر در جهان اسلام، مواجهه و رويارويي 200 سال اخير جهان غرب با دنياي اسلام، بيداري اسلامي و انقلاب اسلامي ايران و عملکرد سياسي، نظامي، اقتصادي غرب در رقابت با حيات مجدد اسلامي دید.


چرا جوانان به داعش می‌پیوندند؟

1 ـ احساس محرومیت نسبی

رایزن فرهنگی ایران در بغداد همچنین عوامل مؤثر در پیوستن اقشار مختلف جوامع به ویژه جوانان به داعش را تبیین و تصریح کرد: در واقع اقشار مختلف جوامع به ویژه جوانان که با محرومیت نسبی مواجه هستند با پیوستن به جریانات فکری بنیادگرا به دنبال تغییر وضع موجود هستند.

2 ـ وجود دولت‌های سرکوب‌گر

حجت‌الاسلام اباذری تصریح کرد: محیط نامساعد منطقه و وجود دولت‌های سرکوب‌گر که فضای تنفس و فعالیت آزادانه را در عرصه سیاسی سلب کرده، این کشورها را به برکه‌ای تبدیل کرده که با بستن مجراهای شفافیت، آزادی، عدالت، رشد اقتصادی و ...، به فضای بسته سیاسی تبدیل شده و در نهایت گروه‌های تکفیری و سلفی از آن بهره می‌برند.

3 ـ فقر فرهنگی و اکراه مردان عرب از کارهای تولیدی
 

وی بیان کرد: آهنگ شتابان افزایش جمعیت، فقر آموزشی و فرهنگی، اکراه مردان عرب از اشتغال به کارهای تولیدی و خدماتی، محدودیت‌های اجتماعی برای اشتغال زنان، نازل بودن سطح دستمزد کارگران خارجی و انعطاف‌ناپذیری ساختار اقتصادی که با فساد مزمن عجین شده است، تنزل معیارهای زندگی و تشدید عوارض زیانبار بیکاری در میان اقشار مردم به‌ویژه جوانان را در پی داشته؛ بنابراین موضوع محرومیت نسبی و سرخوردگی ناشی از فضای داخلی در پیوستن اقشار مختلف به چنین گروه‌هایی نقش داشته است.

جنگ مجازی و سایبری داعش
وی با بیان اینکه داعش از قدرت بیکران رسانه‌های اجتماعی به‌عنوان ابزاری مؤثر برای تبلیغ و پخش فعالیت‌های خود آگاه است، اظهار کرد: در واقع داعش از فضای مجازی در راستای ترویج ایدئولوژی سازمانی و جذب منابع مالی و انسانی جدید استفاده می‌کند.

رایرن فرهنگی ایران در بغداد ادامه داد: این اقدام داعش نمایانگر جنگ داعش در عرصه مجازی و سایبری است، هدف اصلی داعش در فضای مجازی تمرکز بر ایجاد جنگ روانی به وسیله ایجاد ترس در مخاطب خود است. در واقع داعش از فضای مجازی به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و ایجاد نوعی بازدارندگی برای خود استفاده می‌کند.

آینده داعش چگونه خواهد بود؟

وی در پاسخ به سؤالی درباره آینده داعش و گروه‌های تکفیری تصریح کرد: در زمینه آینده داعش و سایر گروه‌ها باید دو موضوع از هم تفکیک شود؛ نخست حضور و نقش‌آفرینی گروه‌هایی مانند داعش و موضوع دیگر ریشه‌های فکری و گفتمان این جریان است.

وی افزود: در موضوع اول باید به سیر تحولات در عراق و سوریه و پیروزی‌های حاصل شده توسط ارتش عراق و بسیج نیروهای مردمی این کشور در استان الرمادی و همچنین پیروزی‌های ارتش سوریه در مناطقی از این کشور توجه داشت. در این میان تشکیل ائتلاف چهارگانه میان ایران، عراق، سوریه و اقناع بازیگران بین‌‌المللی نسبت به این مسئله که راه‌ حل بحران‌های منطقه‌ای راه‌ حل سیاسی است و نه نظامی نیز مهم است.

حجت‌الاسلام اباذری ادامه داد: کشورهای غربی از نفوذ و نقش‌آفرینی داعش در کشورهایشان به واسطه بستر مناسب شکل‌گیری شاخه این جریان و همچنین انجام اقدامات وحشیانه مانند آنچه که در فرانسه شاهد آن بودیم، احساس خطر کرده‌اند؛ هرچند که انزجار افکار عمومی جهان از جنایت‌های این جریان و حضور و نقش‌آفرینی داعش در کوتاه مدت را محدود و کمرنگ خواهد ساخت.

رایزن فرهنگی کشورمان در بغداد در پایان یادآور شد: اما در موضوع ریشه‌های فکری این جریان باید اشاره داشت که معمولا عناصر گفتمانی در کوتاه‌مدت از میان نمی‌روند و در واقع ریشه‌های فکری این جریان و حضور فکری آن در میان بخشی از جمعیت منطقه استمرار خواهد یافت.


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 155 تاريخ : يکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت: 4:31

صدای شیعه به نقل از "منامه پست": در این کتاب به نقض حقوق زندانیان و شکنجه آنان توسط جلادی به نام "عادل فلیفل" سرهنگ سابق سازمان اطلاعات بحرین پرداخته شده است.
فلیفل از جنایتکارترین جلادان زندان های آل خلیفه در دهه 90 قرن بیستم بود که صدها نفر را شکنجه کرد به گونه ای که شماری از آنان در زیر شکنجه به شهادت رسیدند.
این کتاب حاوی مصاحبه "همایش الکترونیکی بحرین" با زندانیان شکنجه شده توسط فلیفل در جریان بازجویی است.
هدف از بازنشر آن پرداختن به رنجهای زندانیان در زیر شکنجه اشخاصی مانند فلیفل با شیوه هایی است که مغایر با قوانین و موازین بین المللی حقوق بشر اعلام شده است
خانواده "سامی میرزا مشیمع" شخصی که به اتهام "انفجار الدیه" به اعدام محکوم شده است، گفت که اداره زندان مرکزی "جو" وی را بدون بیان علت به انفرادی فرستاده و در آنجا با بدرفتاری و شکنجه روحی مواجه شد، و حتی حین ملاقات با خانواده اش دست و پا بسته بود .  
سازمان عفو بین الملل از مقام های بحرین لغو حکم اعدام "علی عبدالشهید السنکیس" سامی میرزا مشیمع و "عباس جمیل طاهر السمیع" و محاکمه مجدد آنان در شرایط همسو با معیارهای عدالت بدون استفاده از اعدام را خواستار شده است.   
متهمین هنگام بازجویی در معرض شکنجه قرار گرفته، به آنان اجازه داشتن وکیل مدافع داده نشد و از سخن گفتن درباره شکنجه ای که در زندان در معرض آن قرار گرفتند، منع شدند.  
هزاران معترض بحرینی در بحرين از اواسط فوريه 2011 ميلادي با برپایی تظاهرات، اجتماع و اعتراض در خيابان‌های اين کشور، اصلاحات سياسی، برقراري دموکراسی و کناره‌گيری خاندان آل خليفه از قدرت را خواستار شدند. در ناآرامی‌های بحرین تاکنون ده‌ها نفر کشته شدند و صدها نفر از جمله چهره‌های مخالف در زندان‌ هستند.
مرکز حقوق بشر بحرین پیشتر در گزارشی اعلام کرده بود رژیم بحرین در راستای بخشی از قانون اخیر به اصطلاح ضد تروریستی خود، بازداشت های خودسرانه را افزایش داده است.
بنابر این گزارش بیش از 3 هزار نفر که به طور خودسرانه بازداشت شده اند، همچنان زندانی هستند.

انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت: 4:31

عضو هیئت علمی دانشگاه، تلفن‌های هوشمند را عامل بسیاری از اختلافات خانوادگی دانست و گفت:‌ گسترش فضای مجازی روابط انسانی را در دنیای واقعی به حداقل رسانده، به طوریکه متوسط ارتباطات گفتاری امروز به 7 دقیقه در روز رسیده است! صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 130 تاريخ : شنبه 10 بهمن 1394 ساعت: 4:14

صدای شیعه به نقل از مهر: نشست نقد و بررسی ترجمه جدید سیدعلی موسوی گرمارودی از نهج البلاغه سه‌شنبه شب 6 بهمن با حضور بهاءالدین خرمشاهی، حجت الاسلام محمدعلی مهدوی‌راد، علی اصغر محمدخانی و مترجم اثر در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

محمدخانی در ابتدای این برنامه، با اشاره به ترجمه‌های مختلفی که طی دوره‌های تاریخی از نهج البلاغه انجام شده است، به ترجمه موسوی گرمارودی اشاره کرد و گفت: این روزها نیازی اساسی به نهج البلاغه داریم. ترجمه آقای موسوی گرمارودی، فصاحت و بلاغت کلام حضرت امیر(ع) را به خوبی به فارسی منعکس کرده است. یکی از ویژگی‌های کلام حضرت علی(ع) مسجع بودن آن است که در ترجمه دکتر شهیدی از نهج البلاغه هم مشهود است و در ترجمه آقای موسوی گرمارودی هم می توانیم مسجع بودن کلام امیرالمومنین(ع) را به خوبی درک کنیم.

پس از سخنان محمدخانی، موسوی گرمارودی ضمن خواندن بخشی از شعر سپید «در سایه سار نخل ولایت» و مرور خاطرات کودکی اش گفت: در روزگار کودکی در روستای گرمارود، زنبورها را به سر نخ می‌بستیم و آن‌ها را در آب آسیابی که پایین تر از آبشار گرمارود بود، فرو می بردیم. زنبور به چرخش در می آمد و پیش از آن که آسیاب او را به داخل بکشد، او را بالا می کشیدیم و دوباره روز از نو. کودکی هم دوران شوخی‌های خطرناک است. به قول یک شاعر ژاپنی، بچه‌ها شوخی _ شوخی به قورباغه سنگ می‌زنند؛ قورباغه ها جدی _ جدی می‌میرند. به هر رو، وقتی با نهج البلاغه آشنا شدم، نخستین تصویری که خویشتن به چشمم رسید، تصویر همان زنبور بود که در چرخش آب آسیاب گرفتار آمده بود.

وی افزود: سرگشتگی همگان برابر سخن علی(ع)، نه تنها به خاطر عمق و مفهومی است که در سخن اوست؛ و نه از این روست که نتیجه زحمات پیامبر(ص) است؛ نیز نه تنها از این روست که کلمات و جملات قصار و گوشه ای از چهره علی(ع) این انسان ملکوتی است؛ بلکه شگفتی همگان برابر قوت و قدرت و صلابت سخن او هم هست. کلام مولی(ع) به گواه قدما و ادبا، پس از کلام خداوند قرار دارد. اگر قریشی بودن و شیر خوردن پیامبر(ص) در قبیله بنی سعد را در نظر بگیریم، موقعیت کودکی علی(ع) هم ویژه بوده است. اگر پیامبر(ص) به دلیل قریشی بودن و همچنین گذراندن کودکی اش میان بنی سعد، در کلام بلاغت و فصاحت داشت، حضرت علی(ع) هم خردسالی، هم کودکی و تا سال هایی از جوانی و میان سالی اش را در خدمت این پیامبر فصیح بوده است.

این محقق در ادامه گفت: آنچه تاکنون درباره معجزه مسجع بودن کلام امام علی(ع) گفته نشده این است که سجع کلام او، تابع معناست نه تابع سجع و فرم کلام. این نکته مهمی است. یعنی بدون قربانی کردن معنا، کلامش را به سجع می‌گوید.

موسوی گرمارودی در ادامه گفت: پیش از این که سید رضی خطبه ها، جملات و نامه های امام علی(ع) را گردآوری کند، ادبای عرب آن ها را از بر می کردند.

رایزن سابق جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان در بخش دیگری از سخنانش گفت: ماخذ من در ترجمه نهج‌البلاغه، متن دکتر صبحی صالحی است. با این که به آن ایرادات جدی دارم، برای این کار انتخابش کردم. علت این کار این نبود که کاملا مورد تائید است بلکه این بود که در ایران و کشورهای عربی فراگیرتر است. خوشبختانه نهج البلاغه بعد از قرآن کریم، از متواترترین متون اسلامی است.

این پژوهشگر ادبی در پاسخ به بهاالدین خرمشاهی درباره روش ترجمه اش گفت: روشم در ترجمه این اثر، همان روشی است که در ترجمه قرآن به کار بردم. یعنی زبان معیار به علاوه چاشنی آرکائیک. یعنی اندکی باستان گرایی هم به زبان معیار اضافه کردم چون نمی پسندم اثر و متنی را که متعلق به هزار و 400 سال پیش است، با زبان محاوره امروز بخوانم. مثلا در ترجمه نهج البلاغه اگر دیگران «جلیل» را «بزرگ» ترجمه کرده اند، من آن را با لغت «سترگ» آورده ام.

موسوی گرمارودی در ادامه سخنانش به خوانش متن و ترجمه خطبه 35 نهج البلاغه پرداخت.

در ادامه این برنامه خرمشاهی و مهدوی راد نیز به بیان سخنانی درباره آثار گرمارودی و ترجمه اش از نهج البلاغه پرداختند.


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 144 تاريخ : شنبه 10 بهمن 1394 ساعت: 4:14

صدای شیعه: مراکز رسمي بين‌المللي آماري از جمعيت نيجريه منتشر کرده که طبق آن، اين کشور حدود 170ميليون نفر جمعيت دارد. از اين ميان حدود 50درصد را مسلمانان تشکيل مي‌دهند. شايد بپرسيد چرا آمار تعداد مسلمانان دقيق نيست! دليلش اين است که بيشتر مردم اين کشور در روستاها زندگي مي‌کنند، آن هم روستاهايي که با فاصله‌هاي بسيار دور از هم در سطح اين کشور پراکنده شده‌اند و اتفاقا جمعيت زيادي از مسلمانان و شيعيان در همين روستا‌ها زندگي مي‌کنند. به همين علت است که آمارگيري دقيق از تعداد شيعيان و حتي کل مسلمانان در نيجريه هنوز ممکن نشده است. اما طبق يک نظر کلي، حدود 50درصد مردم اين کشور را مسلمانان تشکيل مي‌دهند و از کل جمعيت مسلمانان هم، 10 تا 20درصد شيعيان هستند. اگر هم در بعضي از آمارها تعداد مسلمانان يا شيعيان کمتر از اين اعلام شده، دليلش تقيه‌اي است که بيشتر شيعيان در اين کشور براي در امان ماندن از ظلم‌ها و دشمني‌ها عليه اسلام پيش مي‌گيرند. در عين حال اتفاقات اخير در اين کشور و دشمني‌هايي که عليه اسلام و برادران مسلمان ما شده است، ضرورت توجه بيشتر نسبت به اوضاع اين کشور را از سوي مسلمانان عيان مي‌کند. مصطفي الشکور، يکي از مسلمانان نيجريه‌اي است که حدود 14سال قبل با آموزش‌هايي که از طريق مسلمانان فعال و با رهبري شيخ‌زکزاکي ديده بود، به مذهب شيعه مشرف شد. او آنقدر در زمينه آموزه‌هاي شيعيان فعاليت کرد که نه‌تنها اعضاي خانواده خود را بلکه تعداد زيادي از جوانان و مردم کشورش را به مذهب تشيع هدايت کرد. به اين ترتيب است که اطلاعات خوبي درباره اوضاع کشورش و به‌خصوص سبک زندگي و انواع فعاليت مسلمانان در اين کشور دارد. از او خواستيم تا وضعيت زندگي مسلمانان در نيجريه را برايمان تشريح کند.

  • سابقه ورود اسلام در نيجريه

براي به‌دست‌آوردن سابقه ورود اسلام به کشور نيجريه بايد به اين نکته توجه شود که کشور نيجريه حدود 70 سال به‌عنوان مستعمره دولت انگلستان محسوب مي‌شد، آن هم در زماني که اسلام به مرور در حال گسترش ميان مردم اين کشور بود؛ هرچند که اسلام در ابتدا وارد منطقه آفريقا شد و در کشور تانزانيا و سواحل غربي آفريقا رشد و به قسمت‌هاي جنوبي اين قاره نفوذ کرد. اين اتفاق نشان مي‌دهد که مردم نيجريه، مردمي هشيار و خداپرست بوده‌اند و به‌همين دليل گرايش به اسلام بين آنها گسترش يافته است. دين اسلام نخستين بار از طريق تاجران و بازرگان‌ها وارد نيجريه و آفريقا شد و البته بايد توجه داشت اسلامي که وارد اين سرزمين شد، با معرفت و محبت نسبت به اهل‌بيت پيغمبر اسلام(ص) همراه بود. درواقع اسلام ناب و حقيقي به مردم اين کشور شناسانده مي‌شد و اين، اتفاق مبارکي براي مردم اين کشور بود.

در چنين شرايطي به‌دليل اينکه دولت انگلستان، نيجريه را تحت استعمار خود درآورده بود، مشخص بود که نمي‌خواست و اجازه نمي‌داد که اسلام حقيقي که همراه با روحيه نشاط و جهاد و حق‌طلبي است بين مردم رواج پيدا کند. چون در اين صورت به‌طور طبيعي منافع آنها به خطر مي‌افتاد. بنابراين رواج يک اسلام بدون روح و تنها همراه با اداي آداب فردي و بدون روحيه حق‌طلبي براي استعمار انگلستان بي‌خطر بود. به همين دليل وقتي آنها توان مقابله با رواج اسلام و آموزه‌هاي اين دين الهي را نداشتند، سعي کردند آموزه‌هايي به مردم منتقل شود که فقط به امور روزانه و مشخصي بپردازند و نگاهي به آينده و شرايط اجتماعي و سياسي نداشته باشند.

  • سبک زندگي اسلامي در نيجريه

حرکت‌هاي اسلامي در کشور نيجريه به شکلي مسالمت‌آميز بار‌ها اتفاق افتاده است. مردم مسلمان در اين کشور آداب اسلامي را در زندگي روزمره خود رعايت مي‌کنند و آنقدر نسبت به انجام مراسم ديني حساسيت دارند که درخواست داده‌اند تا احکام اسلامي در ساختار حاکميتي کشور اجرا شود. در‌عين حال دولت‌هاي قبلي در نيجريه هم مردم مسلمان اين کشور را جزو يکي از مهم‌ترين و اثرگذار‌ترين گروه‌ها در امور حکومتي و حاکميتي مورد توجه قرار مي‌دادند و همه اينها نشان‌دهنده‌ شأن و جايگاه مسلمانان در نيجريه است. البته ارتش و دولت نيجريه با وجود اينکه آزادي‌هاي زيادي براي وهابي‌ها در اين کشور ايجاد کرده‌اند، اجازه نمي‌دهند که وهابي‌ها در برنامه‌هاي مسلمانان شرکت کرده و به آنها نزديک بشوند چون مي‌ترسند که تحت‌تأثير آموزه‌هاي اسلام اصيل قرار بگيرند و شيعه شوند. در اين ميان، دولت عربستان‌سعودي و صهيونيست‌ها بيشتر از هر کسي براي گسترش وهابيت بين مسلمانان نيجريه‌اي تلاش دارند، به اندازه‌اي که هزينه‌‌هاي هنگفتي را صرف تبليغ وهابيت و دشمني عليه مسلمانان و شيعيان مي‌کنند؛ هر چند با وجود تمام اين اقدامات شيطاني، باز هم جمعيت زيادي از مردم نيجريه شيعه و محب اهل‌بيت عليهم‌السلام هستند.

به مررو زمان و با گسترش اسلام در نيجريه، آموزش اصول اسلامي هم به‌تدريج در اين کشور رايج شد و مساجد به اماکني براي آموزش احکام اسلامي و پاسخ به نيازهاي ديني مسلمانان تبديل شدند. در مدارس اسلامي واقع در مساجد، امام جماعت به‌عنوان مدرس فعاليت مي‌کرد و قرآن موضوع اصلي آموزش بود. البته اين روش آموزشي با مدارس قرآني سنتي که در آن زبان محلي به موازات زبان عربي مورد استفاده قرار مي‌گرفت، شباهت زيادي داشت. اين شيوه آموزش دستورات و مفاهيم قرآني و اسلامي در مساجد، به تعليم و تربيت اسلامي در کشور نيجريه وجهه عمومي داد. به اين ترتيب فرهنگ اسلامي به همزيستي با فرهنگ نيجريه ادامه داد و آموزش تعليمات قرآني در مناطق مختلف گسترش پيدا کرد. اين آموزش‌ها شامل ارائه دروس متفاوتي چون توحيد، منطق، علوم حديث، فلسفه، قواعد دستور زبان و ادبيات عرب و تفسير قرآن است و از آنجا که در اين روش آموزشي بر منابع عربي تأکيد مي‌شود، اين کار باعث شده مردم نيجريه هم زبان عرب را ياد بگيرند و هم با فرهنگ اسلامي و قرآني آشنا شوند.

  • جنبش اسلامي

يکي از زمينه‌هاي اصلي ظهور و بروز اعتقادات اسلامي بين مردم نيجريه، شکل‌گيري جنبش اسلامي در اين کشور است. نکته جالب اينکه اغلب نيروهاي جنبش اسلامي را جوانان متدين تشکيل مي‌دهند که بسياري از آنها جزو مستبصرين و ره‌يافتگان به اسلام و مذهب تشيع هستند. رهبري اين جنبش را آيت‌الله شيخ ابراهيم زکزاکي بر عهده دارد و موفق شده که در طول سال‌هاي گذشته با فعاليت‌هايي که براساس آموزه‌هاي اسلام داشته، طي اقدامات مسالمت‌آميز و دور از هر نوع خشونت تبليغات اسلامي را انجام دهد. جايگاه اين تبليغات هم در آشنا‌کردن مردم با دين اسلام و رواج سبک زندگي اسلامي قابل تامل است، به اين دليل که تعداد زيادي از مردم نيجريه از طريق همين تبليغات با مذهب بر حق شيعه آشنا شده و به اين مذهب مشرف شده‌اند. در عين حال نبايد تأثير تبليغات جنبش اسلامي نيجريه را در آگاه‌کردن مردم کشورهاي ديگر ناديده گرفت چون اين جنبش در جامعه جهاني تأثير‌گذار بوده، فعاليت‌هاي آن فقط از طرف شيعيان نيجريه شناخته و تقدير نشده است بلکه همه مسلمانان نيجريه از هر مذهبي که باشند و حتي مسلمانان کشورهاي ديگر از اين آموزه‌ها بهره‌مند شده و سبک زندگي اسلامي را آموخته‌اند.

  • توجه ويژه مردم نيجريه به حفظ و قرائت قرآن

در کشور نيجريه مدت‌هاست که دوره‌هاي آموزشي گوناگوني براي جمعيت مسلمان برگزار مي‌شود. اين دوره‌هاي قرآني از دوران بعد از انقلاب اسلامي ايران آغاز شد و با رهبري و هدايت شيخ زکزاکي شدت بيشتري گرفت چراکه مسلمانان نيجريه‌اي ارزش زيادي براي آشنايي با مفاهيم قرآني قائل شدند، آنها پيروزي انقلاب اسلامي ايران را به برکت اسلام و قرآن مي‌دانند.

نکته قابل توجه اين است که حفظ قرآن يکي از آموزش‌هاي اصلي در خانواده‌هاي مسلمان نيجريه محسوب مي‌شود و پدر و مادر‌ها اهميت زيادي نسبت به حفظ قرآن و توانايي قرائت صحيح آيات توسط فرزندانشان مي‌دهند. دوره‌هاي آموزشي در اين کشور شامل آموزش تجويد قرآن در تمام سطوح، شيوه‌هاي حفظ قرآن، صوت و لحن صوت، ترتيل و تجويد مي‌شود. در عين حال دوره‌هاي آموزشي اصول داوري مسابقات قرآن‌کريم هم مدتي است که به همت فعالان قرآني اين کشور، در شهرهاي مختلف برگزار مي‌شود. برگزارکنندگان اين دوره‌ها، نشر معارف حقيقي قرآن، انس‌گرفتن مردم با کلام وحي به‌ويژه نسل جوان و تقويت رابطه آنها با قرآن را از اهداف دوره‌هاي قرآني مي‌دانند.

مسلمان‌هاي نيجريه براي روزهاي تعطيل خودشان و فرزندانشان هم برنامه‌هاي اسلامي و قرآني دارند؛ مثلا هر سال با شروع تعطيلات مدرسه‌ها، کلاس‌هاي ويژه قرآني در سراسر اين کشور شروع به‌کار مي‌کنند. يکي از بزرگ‌ترين و پرمخاطب‌ترين اين کلاس‌ها، دوره حفظ قرآن است. شرکت‌کنندگان در يکي از اين طرح‌هاي قرآني، 3جزء قرآن‌کريم را در طول حدود 8هفته حفظ مي‌کنند. اجراي اين طرح، از چند سال گذشته شروع شده و به‌عنوان يکي از مهم‌ترين طرح‌هاي قرآني در اين کشور تا به حال چندين مرحله اصلي را پشت سر گذاشته است.

نوع ديگري از آموزش قرائت، حفظ و ترتيل قرآن‌کريم در کشور نيجريه، برنامه‌هاي جمعي و برگزاري مسابقات است که با نظارت حافظان و قاريان ممتاز و با حضور تعدادي از فعالان قرآني اين کشور اجرا مي‌شود. جالب اينکه در اين روش، ترتيل گروهي و بيان احکام قرائت و ترتيل صحيح به مردم آموزش داده مي‌شود و در عين حال برگزاري نشست‌هاي «حضرت علي(ع) در قرآن» و قرائت آيات قرآن درباره مقام و منزلت حضرت اميرالمؤمنين(ع) و بيان جايگاه آن حضرت از بخش‌هاي مختلف اين نوع برنامه‌هاست. بزرگ‌ترين نتيجه اين نوع دوره‌هاي آموزشي نيز هماني است که در مسابقات مختلف آسيايي و بين‌المللي قرآن‌کريم شاهد هستيم؛ يعني پرورش صد‌ها قاري و حافظ قرآن‌کريم و حضور فعال حافظان و قاريان تواناي نيجريه‌اي.

  • نيجري‌ها و فعاليت‌هاي فرهنگي و تبليغي

مسلمانان نيجريه علاوه بر برگزاري کلاس‌هاي آموزشي قرآني، شيوه‌هاي ديگري هم براي ترويج فرهنگ اسلامي و قرآني درنظر گرفته‌اند. آنها براي همه مراسم مذهبي برنامه‌هاي ويژه برگزار مي‌کنند. يکي از اين اقدامات که تأثير زيادي ميان مردم مسلمان اين کشور دارد و مورد استقبال قرار مي‌گيرد، منتشر‌کردن نشريات متنوع قرآني است و اين نوع نشريات که به‌صورت‌ گاهنامه، هفته‌نامه، ماهنامه و فصلنامه منتشر مي‌شوند، موضوعات و مسائل قرآني متنوع و جالبي را براي مخاطب بيان مي‌کنند.

البته در اين ميان بايد به نقش شيخ زکزاکي اشاره بيشتري شود چون او به‌عنوان رهبر شيعيان تأکيد زيادي در حفظ قرآن کريم و آموختن درس‌هاي قرآني و اسلامي داشته است. نمونه‌اش اينکه هر سال به دستور شيخ زکزاکي بعد از تمام شدن ‌ماه مبارک رمضان جشن حفظ قرآن برگزار مي‌شد و همين جشن زمينه ترغيب و تشويق جوانان، نوجوانان و حتي کودکان نيجري را نسبت به حفظ قرآن فراهم مي‌کرد، به‌طوري که آنها در تمام طول سال و به‌خصوص در ‌ماه مبارک رمضان بيشتر وقت خود را صرف حفظ قرآن مي‌کنند و مدرسه‌ها هم در اين مسير به دانش‌آموزان درس‌ها و آموزش‌هاي لازم را ارائه مي‌دهند.

در عين حال، ساير گروه‌هاي قرآني نيجريه هم با اجراي فعاليت‌هاي گوناگون که مردم را جذب اين کتاب آسماني مي‌کند، سال‌هاست که براي نشر فرهنگ قرآني تلاش مي‌کنند. يکي از شاخص‌ترين اين برنامه‌ها، برگزاري محافل انس با قرآن در طول‌ ماه مبارک رمضان است. هر چند که اين محافل تنها به گوش‌دادن به قرائت و تجويد محدود مي‌شود اما همين مجالس از لطف و صفايي برخوردار هستند که جوان‌هاي مسلمان پاي ثابت آنها شده‌اند. کلاس‌ها و جلسات تفسير قرآن کريم و شرح نهج‌البلاغه هم به‌طور منظم هر هفته در مناطق شيعه‌نشين اين کشور برگزار مي‌شود. بازخواني تاريخ صدر اسلام و برنامه‌هاي ويژه در روزهاي ‌ماه محرم هم يکي ديگر از نمونه‌‌هاي تبليغ تشيع و نمايش سبک زندگي اسلامي در اين کشور محسوب مي‌شود. از طرف ديگر مسلمانان در اين کشور در ايام فاطميه هم عزادار هستند و مدت 3روز به‌طور رسمي اقامه عزا مي‌کنند.

  • تلاش براي ماراتن جهاني قرآن

تعداد حافظان و قاريان نيجريه قابل شمارش نيست چون‌‌ همانطور که اشاره شد مردم مسلمان در اين کشور اهميت زيادي براي حفظ و قرائت قرآن قائل هستند و فرزندان خود را از کودکي به حفظ و تلاوت مشغول و تشويق مي‌کنند. به اين ترتيب سال‌هاست که نماينده‌هاي قرآني از کشور نيجريه در مسابقات بين‌المللي قرآن‌کريم حضور فعال دارند و مقام‌هاي خوبي را در رشته قرائت و حفظ کل کسب کرده‌اند. در واقع مسلمانان نيجري جدا از فعاليت مذهبي در داخل کشورشان، هر سال تلاش مي‌کنند تا خود را براي مسابقات بين‌المللي قرآن آماده کنند. اما با وجود تمام اين تلاش‌ها و علاقه و پيگيري مسلمانان نيجريه، فعاليت‌هاي قرآني در اين کشور به سطح مطلوب موردنظر آنها نرسيده است و با استانداردهاي بين‌المللي فاصله دارد. اين کشور هنوز دچار کمبود مربيان، استادان و قاريان بين‌المللي بوده و نيازمند حمايت است.

  • نهادها و سازمان‌هاي اسلامي در نيجريه

از آنجا که حدود 50درصد مردم نيجريه مسلمان هستند، در اين کشور نهادها و سازمان‌هاي اسلامي متنوعي فعاليت مي‌کنند که به تعدادي از مشهورترين اين نهادها اشاره مي‌کنيم:

حرکت اسلامي شمال: نخستين گروه شيعه است که به رهبري شيخ ابراهيم زکزاکي شروع به‌کار کرد. برنامه‌هاي متعدد و مهمي از طريق اين گروه انجام شده؛ مانند برپايي مراسم روز جهاني قدس در کشور نيجريه و برگزاري مراسم عزاداري براي حضرت سيدالشهدا(ع) در‌ماه محرم.

انجمن دانشجويان مسلمان: قريب به اتفاق اعضاي انجمن دانشجويان مسلمان را دانشجويان و دانش‌آموزان تشکيل مي‌دهند که اتفاقا شيعي مذهب هم هستند و در گسترش و تبليغ اين مذهب در کشور نيجريه فعاليت مي‌کنند. آنها علوم و معارف قرآني را در کنار آداب و اصول سياسي اسلام مي‌آموزند و آموخته‌هاي خود را در قالب برگزاري مراسم عزاداري و جشن‌هاي ديني و همچنين انتشار نشريات متنوع به ديگران انتقال مي‌دهند.

جمعيت انصارالدين: همانطور که از نام اين گروه مشخص است، جمعيت انصارالدين به قصد ياري کردن دين اسلام و گسترش و تبليغ آن تاسيس شده و به همين دليل است که به‌طور مداوم مبلغان ديني و واعظان و سخنراناني را به شهرها و روستاهاي نيجريه مي‌فرستد تا مردم را با دين اسلام آشنا کنند يا به سؤالات و ابهامات اعتقادي آنها جواب دهند. البته بايد يادآوري کنيم که جمعيت انصارالدين رابطه خوبي با دولت فدرال نيجريه و کشورهايي مانند عربستان، مصر، مراکش و کويت دارد که طبيعتا اين نوع روابط بر فعاليت آنها اثرگذار خواهد بود.

جمعيت نصرالاسلام: جامعه هدف اين جمعيت را عموما مردم روستانشين و قبيله‌هايي تشکيل مي‌دهند که يا مسيحي هستند و يا بت‌پرست. در واقع جمعيت نصرالاسلام تلاش مي‌کند تا دين اسلام را ميان غيرمسلمانان اين کشور تبليغ کند و در عين حال در زمينه تقويت وحدت بين مسلمانان به‌خصوص ميان قشر جوان هم فعاليت دارد.

سازمان وحدت مسلمانان: حفظ و تقويت وحدت بين مسلمانان دغدغه اصلي اين سازمان است و دست اندرکاران آن برنامه‌هاي متنوعي براي رسيدن به اين منظور اجرا مي‌کنند. نمونه بارز و مهم آن را مي‌توان در برگزاري کنفرانس‌ها مشاهده کرد.

جمعيت الوقف الاسلامي لتعليم و التربيت: جامعه هدف اين جمعيت زنان نيجري هستند. به اين ترتيب زنان به‌طور مرتب در مرکزي که «خانه زنان» ناميده مي‌شود جمع مي‌شوند و آموزش‌هاي لازم در زمينه‌هاي اخلاقي و تربيت فرزند از ديدگاه اسلام را فرامي‌گيرند.

شوراي ملي ارگان‌هاي جوانان مسلمان: به‌منظور هماهنگي ميان ارگان‌هاي فعال در رابطه با امور جوانان مسلمان در سراسر نيجريه است. ازجمله فعاليت‌هاي اين شورا دريافت بورسيه تحصيلي از ارگان‌هاي بين‌المللي و توزيع آنها ميان ارگان‌هاي تحت پوشش است.

سازمان رابطه العالم الاسلامي: اين سازمان با عربستان‌سعودي رابطه خوبي دارد و از تشکيلات منسجمي برخوردار است. از فعاليت‌هاي مهم آنان ترجمه قرآن به زبان هوسايي است.

منبع: همشهری آنلاین


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 165 تاريخ : شنبه 10 بهمن 1394 ساعت: 4:14

صدای شیعه به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم: سایت "المصدر" وابسته به رژیم صهیونیستی تأکید کرد که جمعه گذشته عکسی از یک شخصیت با لباس و عمامه در بندر غزه منتشر شد که نیروهای ویژه از او حراست می کردند.
المصدر افزود، پس از مدتی مشخص شد که آن شخصیت "محمد جوده" از ساکنان رفح است، که اکنون به یک مبلغ شیعه تبدیل شده.
المصدر خاطرنشان کرد: "جوده از افراد نزدیک به فرماندهی جنبش شیعه الصابرین در غزه است، وی بیش از 4 سال است که تبعیت خود از ایران را مخفی نمی کند .. فعالان سلفی جهادی در غزه با انتشار این عکس این سؤال را مطرح کردند که چگونه است عناصر آنان در غزه بازداشت شده و تحت پیگرد قرار می گیرند ولی حماس به افراد وابسته به ایران که آزادانه شیعه بودن خود را اعلام می کنند، کاری ندارد."
به نوشته المصدر، فعالان ویدیویی را از جوده و گروهی از افراد نزدیک به او در یک خانه منتشر کردند که از عظمت و شکوه ایران صحبت می کنند و بعضی از آنان پیشانی بند "لبیک یا حسین" بسته‌اند.


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 160 تاريخ : پنجشنبه 8 بهمن 1394 ساعت: 4:50

صدای شیعه: نشست اعضای شورای سیاستگذاری چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا(ع) با حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس شورا، سیدضیاء هاشمی معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، علی‌اصغر کاراندیش مروستی معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت ارشاد، علیرضا رشیدیان استاندار خراسان رضوی، سیدجواد جعفری دبیر جشنواره امام رضا(ع) و برخی مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعضای شورا برگزار شد.

 

* ترویج فرهنگ رضوی در نیجریه توسط علامه زکزاکی

علی جنتی در ابتدای این جلسه گفت: جشنواره امام رضا(ع) با عنایات خود حضرت به عنوان یکی از بزرگترین جشنواره‌های کشور نه تنها در ایران که در خارج از مرزها نیز گستره و توسعه پیدا کرده است و شعاع وجودی حضرت آرام‌آرام دنیا را در بر می‌گیرد و منور می‌کند.

وی دهه کرامت را نماد جشنواره بین‌المللی امام رضا (ع) دانست و افزود: در دهه فجر اکثر جشنواره‌های ما ظاهر می‌شود و جشنواره امام رضا نیز در دهه کرامت بروز و ظهور بیشتری دارد و تقریباً همه استان‌های کشور و خارج کشور برای معرفی فرهنگ رضوی دست‌اندرکار هستند.

جنتی ادامه داد: سیزدهمین دوره جشنواره امام رضا مجموعاً بسیار خوب برگزار شد، به خصوص که دانشگاه‌ها با تلاش‌های دکتر سیدضیاء هاشمی ورود فعالی داشتند.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه سخنان خود اظهار داشت: جا دارد از علامه زکزاکی نیز یاد کنیم که در دوره گذشته جشنواره حضور داشت. ایشان از شیفتگان و علاقه‌مندان فرهنگ رضوی است که 6 فرزند شهید تقدیم اسلام کرده و ظاهراً هنوز در بند اسارت است. خداوند ان‌شاءالله هرچه زودتر ایشان را نجات دهد. ایشان در نیجریه به عنوان یک مشعل فروزان در نیجریه فرهنگ رضوی را ترویج می‌کند، جایی که قبلاً خبری از این فرهنگ نبود.

رئیس شورای سیاستگذاری جشنواره امام رضا(ع) ادامه داد: با وجود اینکه جریان‌های سلفی و تکفیری در منطقه ما و شمال آفریقا ظهور کرده است، اکنون در ساحل عاج، سنگال، گینه بیسائو و برخی دیگر کشورهای آفریقایی شاهد گسترش فرهنگ رضوی هستیم. حتی در سفر سال گذشته به تونس نیز متوجه شدم این کشور یک میلیون نفر شیعه دارد که عدد قابل توجهی است.

وی تأکید کرد: باید بتوانیم از دریچه حضرت امام رضا(ع) فرهنگ اسلامی را گسترش دهیم.

* در برگزاری جشنواره امام رضا(ع) به دنبال اثرگذاری هستیم

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تألیف و ترجمه کتاب‌های رضوی طی سال‌های اخیر اظهار داشت: در سال‌های اخیر کتاب‌های خوبی در حوزه فرهنگ رضوی و کرامات حضرت امام رضا(ع) تهیه و تدوین شده است و بسیاری از این آثار مربوط به خاطرات افراد خارج از کشور راجع به عشق و شیفتگی آن‌ها به امام رضا (ع) است.

جنتی ادامه داد: در رابطه با بحث ترجمه، هم کمیت کتاب‌ها و هم کیفیت کتاب‌هایی که ترجمه می‌شود، مهم است و باید مد نظر قرار بگیرد. اگر متن ضعیفی برای ترجمه انتخاب شود، اثرگذاری ندارد. همچنین اگر مطلب قوی دارای ترجمه ضعیف باشد، اثر نخواهد کرد.

وی، تشکیل مجمع خادمان فرهنگ رضوی را امر ارزشمندی تلقی کرد و گفت: در برگزاری جشنواره امام رضا(ع) بر اثربخشی تأکید داریم و نمی‌خواهیم صرفاً کار صوری انجام دهیم که خوشبختانه گزارش‌ها نشان داد اکثریت مردم به اثرگذاری آن معتقد هستند.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه سخنان خود بر جریان‌سازی و نهادسازی در جشنواره امام رضا(ع) تأکید کرد و افزود: بحث نهادسازی که آغاز شده باید با سرعت بیشتری انجام شود و جشنواره نباید قائم به افراد و اشخاص باشد و لازم است به عنوان یک جریان مستمر ادامه یابد.

* استفاده از ظرفیت اقوام ایرانی در جشنواره امام رضا(ع)

جنتی ضمن تأکید بر بهره‌گیری از فضای مجازی برای گسترش فرهنگ رضوی اظهار داشت: استفاده از شبکه‌های اجتماعی به خصوص در عرصه بین‌الملل در ترویج فرهنگ رضوی مؤثر است و نباید از این ظرفیت غفلت کرد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار داشت: مشارکت اقوام مختلف در جشنواره نیز بسیار با اهمیت است و لازم است از ظرفیت آنها در جهت ترویج فرهنگ رضوی بهره برد. حتی بخش اعظمی از اهل‌سنت خارج کشور خود را از سلسله سادات می‌دانند و به اهل‌بیت علاقه‌مند هستند و باید از این ظرفیت عظیم استفاده کرد.

وی درباره ساخت فیلم سینمایی با موضوع امام رضا(ع) نیز گفت: باید اثری فاخر و در سطح جهانی ساخته شود. این امر نیازمند نگارش فیلمنامه بسیار قوی است که از دریچه حاشیه‌ای به معرفی حضرت امام رضا(ع) بپردازد. معرفی معجزات کرامات آن حضرت نسبت به افراد برای مخاطب بسیار جذاب است.

* شخصیت بی‌بی حکیمه(س) مظلوم واقع شده است

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به رویکردهای پنجگانه اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری افزود: عدالت محوری، مردمی بودن، دانش بنیان بودن، درو‌ن‌زایی و برون‌زا بودن این محورها را تشکیل می‌دهند که می‌تواند در جشنواره امام رضا (ع) متبلور شود. یعنی ائمه محور عدل هستند و حضرت رضا(ع) نیز چنین است. جشن‌های دهه کرامت نیز وجه مردمی جشنواره است، تهیه خوراک فرهنگی و انتقال فرهنگ رضوی نیز وجه درون‌زایی و برون‌گرایی جشنواره است.

جنتی اذعان کرد: ما آنچه را منسوب به حضرت امام رضا(ع) است، باید گرامی بداریم. یکی از این موارد، شخصیت خواهر بزرگوار امام رضا(ع) حضرت بی‌بی حکیمه(س) است که بسیار مظلوم واقع شده‌، چون زیارتگاه ایشان در گچساران در منطقه صعب‌العبور واقع شده و امکان زیارت ایشان برای همگان میسر نیست. باید بیشتر روی معرفی شخصیت بی‌بی‌حکیمه کار کرد و در این زمینه کارهای پژوهشی بیشتری صورت داد و از همکاری سازمان اوقاف و امور خیریه نیز کمک گرفت.

وی در پایان سخنان خود بر همکاری و تعامل با وزارت آموزش و پرورش، راه‌اندازی رادیوی اینترنتی برای معرفی فرهنگ رضوی، استفاده از ظرفیت‌های آستان قدس رضوی و ... در ترویج و گسترش فرهنگ رضوی در داخل و خارج از کشور تأکید کرد.

 

* جعفری: مجمع خادمان رضوی آفریقا و اروپا تشکیل می‌شود

در ادامه این نشست سید جواد جعفری دبیر سیزدهمین جشنواره بین‌المللی امام رضا(ع) ضمن تقدیر و تشکر از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاندار خراسان رضوی،‌ضمن مروی اجمالی بر جشنواره سیزدهم گفت: سال گذشته 23 مصوبه داشتیم که موفق به اجرای 21 مصوبه شدیم و نتیجه آن شد که در برخی بخش‌ها بین 20 تا 80 درصد از نظر کمّی و کیفی رشد داشتیم.

وی افزود: جهش در بخش دانشگاهیان، تولید 63 هزار اثر از سوی 700 مرکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، پخش بیش از 1400 دقیقه برنامه رادیویی و تلویزیونی، رشد در فضای مجازی با تشکیل کارگروهی در این زمینه، توسعه مناطق در بخش خارج از کشور، توجه به نهاد سازی و استفاده از ایده‌های نو و تازه در قالب نظام پیشنهادات از جمله دستاوردهای سیزدهمین دوره جشنواره بین المللی امام رضا (ع) است.

مدیرعامل بنیاد فرهنگی هنری امام رضا(ع) اظهار داشت: سال گذشته با تصویب اساسنامه مجمع خادمان رضوی در بخش آسیا و اقیانوسیه تشکیل شد. امسال هم قرار است مجمع تخصصی خادمان آفریقا و اروپا تشکیل شود تا کارها را به خودشان واگذار کنیم.

وی گفت: اکنون در آغاز راه برای برگزاری جشنواره چهاردهم هستیم و فراخوان آن نیز منتشر شده است.

* کاراندیش: گسترش فعالیت‌های جشنواره در اروپا را مد نظر داریم

در ادامه علی اصغر کاراندیش معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: مباحث علمی و فرهنگی بین ادیان و مکاتب و شناسایی بیشتر دین و جایگاه شخصیتی حضرت امام رضا (ع) از جمله موضوعاتی است که در شورای سیاستگذاری جشنواره بین‌المللی امام رضا (ع) به آن تاکید شده است.

وی جلوگیری از برگزاری برنامه‌های تکراری در جشنواره را از دیگر اقدامات این شورا دانست و افزود: توجه به ترجمه و گسترش فعالیت‌های بین‌المللی به ویژه در کشورهای اروپایی از دیگر موضوعات مورد توجه در این جشنواره است.

کاراندیش گفت: تشکیل اتاق فکر، تقویت نظارت‌های عمومی و تخصصی، توجه بر مشارکت اقوام مختلف کشور در جشنواره، انتخاب داوران کارشناس و ... از دیگر اقداماتی است که به آن توجه شده است.

وی ترویج فرهنگ رضوی با توجه به نیازهای روز جامعه، صرفه جویی در هزینه‌ها و استفاده از حامیان مالی و توجه به نقش مردمی در برگزاری جشنواره را از دیگر اقدامات دوره گذشته جشنواره برشمرد.

* رشیدیان: از ظرفیت جشنواره امام رضا(ع) برای «مشهد 2017» بهره می‌گیریم

در بخش دیگری از این نشست علیرضا رشیدیان استاندار خراسان رضوی گفت: سیزدهمین جشنواره بین‌المللی حضرت امام رضا (ع) بسیار جامع و کامل برگزار شد. این جشنواره به شکل تاثیرگذاری جریان‌سازی فرهنگ رضوی را در ایران و حتی آن سوی مرزها برعهده دارد. سال گذشته افتخار داشتم در جمع میهمانان بخش بین‌الملل این جشنواره قرار بگیرم که از احساسات آنها واقعا لذت بردم و فهمیدم حضرت رضا(ع) چه ارادتمندانی در سراسر عالم دارند.

این مقام مسئول اظهار داشت: اختتامیه جشنواره به شکل فاخر و آبرومندی برگزار شد. من از نزدیک اختتامیه جشنواره سیزدهم را دیدم و احساس کردم نسبت به دوره‌های قبل رشد چشم گیری داشته است.

وی افزود: یکی از بزرگترین هنرهای وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی این است که تمامی فعالیت‌های حوزه فرهنگ رضوی در جهت اشاعه آن را در قالب این جشنواره گرد هم آورده است.

رشیدیان ادامه داد: ما برای موضوع اشاعه فرهنگ رضوی سال هاست که در سطح استان و دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی اقدامات و فعالیت‌های مفصلی انجام داده‌ایم که بیشتر جنبه محتوایی و معرفتی دارند.

وی در پایان اظهار داشت: سال 2017 مشهد پایتخت فرهنگی جهان اسلام است که از ظرفیت جشنواره بین المللی امام رضا(ع) حتماً بهره خواهیم برد.

 

محمود واعظی دبیر بخش بین‌الملل جشنواره امام رضا(ع) نیز در سخنانی گفت: یکی از نکاتی که مکرر به عنوان راهبرد در جشنواره مطرح می‌شود، تغییر رویکرد از دولتی‌بودن به بومی‌شدن است، شاید گل سر سبد مجموعه کارها در جشنواره سیزدهم نیز همین موضوع باشد. خوشبختانه ساختار جدید منظومه ارتباطی جشنواره طراحی شد تا جشنواره در خارج کشور «بومی» باشد و با اتمام مأموریت رایزن فرهنگی دچار نوسان نشود.

وی همچنین از انتقال دبیرخانه بخش بین‌الملل جشنواره امام رضا(ع)‌ از مشهد به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در تهران خبر داد و پیشنهاد کرد جشنواره برنامه ویژه‌ای برای مشهد 2017 (پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال 2017 ) مدنظر داشته باشد.

همچنین حجت‌الاسلام ارباب‌سلیمانی رئیس شورای هماهنگی ستاد بزرگداشت دهه کرامت در سخنانی گفت: 32 دستگاه در این شورا عضو هستند و اهدافی برای سال 95 در دستور کار قرار گرفته که سازماندهی و هدایت جریانات مردمی و شورآفرینی اجتماعی به همراه معنویت از جمله آن‌هاست.

منبع: فارس


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 159 تاريخ : پنجشنبه 8 بهمن 1394 ساعت: 4:50

صدای شیعه: دهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایران با عنوان نقد و بررسی آثار منتشره در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی 1342 تا 1357 در تالار سوره برگزار شد.

در این نشست محمدرضا کائینی نویسنده و پژوهشگر اظهار داشت: بعد از پیروزی انقلاب، آن وسعت مشرب و ابعاد گوناگون شخصیت آیت‌الله طالقانی موجب شد گرو‌ه‌های رقیب به فکر بیافتند که نقصان مواضع خود را از طریق ارجاع به آن بزرگوار حل و فصل کنند.

وی ادامه داد:‌این نگاه غیر اخلاقی موجب شد که ذهنیتی برای طرفداران انقلاب پیش بیاید که آیت‌الله طالقانی به مثابه حربه طرفی که به لحاظ گوناگون از قطار انقلاب پیاده شدند استفاده تبلیغی شده است. ـ البته این حربه بعد از فوت ایشان رخ داده است و در زمان حیات او چنین نبود ـ به همین دلیل متاسفانه جریان بازشناسی آیت‌الله طالقانی به تعویق افتاد اندک اندک به موازات فرو نشستن برخی از غبار سیاسی که موجب شد نوعی فریب طرف مقابل را هم بخوردیم جریان خودی و انقلابی پی به این نکته برد که فریب جریان مقابل را خورده است.

کایینی ادامه داد: اغواگرای رقیب به حدی بود که در ما یک حالت انکسار و جمع شدن ایجاد کرد و اواسط دهه 70 بازشناسی مجدد آیت‌الله طالقانی شروع شد. از جنبه مختلف ادامه پیدا کرد.

وی افزود: در دو دهه مشغول بررسی آثار و آرای اندیشه‌های آیت‌الله سیدمحمود طالقانی بودم و در خلال این دو دهه شاهد دو رویکرد به آیت‌الله طالقانی بودم.

وی افزود: رویکرد اول شامل نگاه نهضت آزادی، مجاهدین خلق و گرو‌ههای دیگر ... بود که به خاطره‌گویی از رویکرد ملی‌گرایانه و دوری از ولایت آیت‌الله طالقانی پرداختند  و قصد داشتند این روز خود را بر آن روز آیت‌الله طالقانی تحمیل کنند؛ رویکرد دوم آیت‌الله طالقانی مواجهه استکبارستیزانه، ولایت‌گرایانه و دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین بود و این دو نگاه به آیت‌الله طالقانی تبعاتی را نیز ایجاد کرد.

کایینی گفت: طیف دوم از علاقه آیت‌الله طالقانی به مصدق و ملی‌گرایی نگران بودند که البته نگرانی بی‌جایی بود که حاصل یک  شتابزدگی بود، ملی‌گرایی که آیت‌الله طالقانی از آ‌ن دم می‌زد پیوند وثیق با ملی‌گرایی بعد از اسلام دارد.

وی با اشاره به اینکه نگرانی که از ملی‌گرایی آیت‌الله طالقانی وجود دارد کاملاً بی‌جاست، گفت: چون آیت‌الله طالقانی ایران را ظرفی می‌داند که اسلام را می‌پذیرد. به طور مثال سخنرانی که در 14 اسفند آیت‌الله طالقانی در احمدآباد داشت نشان می‌دهد که دفاع ایشان از مصدق نسبی است و تا جایی که مصدق ضداستعمار است مورد تأیید آیت‌الله طالقانی است.

کائینی ادامه داد: آیت‌الله طالقانی در همان سخنرانی عنوان کرد همین فدایان اسلام بودند که موجب ملی شدن صنعت نفت شدند و طیفی که به گروه ملی مذهبی نام گرفتند چه جنایتی را با آیت‌الله طالقانی کردند و در لفافه چه انتقاداتی به آیت‌الله طالقانی کردند و گروه دوم گروه او را مسکوت گذاشتند متوجه شدند چه مشکلاتی را برای آیت‌الله ایجاد کنند.

وی در پایان خاطرنشان کرد:‌بازشناسی شخصیت آیت‌الله طالقانی خوشبختانه حرکتی را شکل داد که شاهد نوعی انفعال جریانی هستیم که آیت‌الله طالقانی را به خودش منتصب کرده بود و به شکل غیراخلاقی آن افراد به تخطئه وی دست زدند.

موسی نجفی:‌کلیات است که تاریخ را می‌سازد

موسی نجفی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از سخنرانان این برنامه بود که اظهار داشت: در مقوله تاریخ شفاهی من خاطره‌ و تجربه‌ای دارم که زمانی که در مورد قیام ملی و مذهبی در دوران پهلوی اول مطالعه کردم با افراد بالای 80 سال مصاحبه داشتم که تقریباً همه آنها بعد از مصاحبه به رحمت خدا پیوستند. این افراد شامل آیت‌الله نجفی مرعشی، آیت‌الله اراکی، آیت‌الله پسندیده، شیخ بهلول بوده است.

وی ادامه داد: تاریخ شفاهی در حوزه تاریخ نقلی قرار می‌گیرد که خود به سه دسته تاریخ نقلی، شفاهی و اسناد تقسیم می‌شود. تاریخ شفاهی جایگاهش در حادثه و واقعه فرق می‌کند، مرحوم مدرس تقسیم‌بندی درستی دارد که واقعه و حادثه با هم فرق می‌کند به طور مثال به توپ بستن مجلس حادثه است اما انقلاب مشروطه واقعه است تا زمانی که مشروطه را نشناسی حادثه معنی نمی‌دهد.

نجفی ادامه داد: در تاریخ شفاهی سه عنصر مهم است مصاحبه‌کننده، مصاحبه شونده و حاصل آن. به طور مثال من بعد از انقلاب زمانی که حضرت امام به قم تشریف بردند برای دیدن محل زندگی حضرت امام به قم رفتم و بیرون منزل نشسته بودم که آیت‌الله مطهری از منزل امام خارج شدند و در آن لحظه به این نتیجه رسیدم اگر امروز این بینشی که من دارم آن روز داشتم چه سؤالاتی می‌توانستم از آیت‌الله مطهری بپرسم و به همین دلیل به این نتیجه رسیدم که در تاریخ شفاهی مصاحبه‌کننده بسیار مهم است.

وی افزود: مراجعی که من از آنها سؤال کردم در زمان حادثه یک طلبه معمولی بودند و من انتظار داشتم که از مراجع سخنان خاصی بشنوم اما آنان آنچه را که دیده بودند روایت می‌کردند و به این نتیجه رسیدم نقل‌کننده تاریخ شفاهی اگر بعد از آن واقعه  به آدم مهم و تأثیرگذاری تبدیل شود با آنکه خود آن نقل‌کننده در زمان حادثه آدم مهم و تأثیرگذاری باشد فرق دارد.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: هر چه به واقعه نزدیک شویم جزئیات را بیشتر می‌بینیم این درحالی است که جزئیات در تاریخ نقش ندارد و بیشتر کلیات است که در تاریخ حرف می‌زند چون واقعه در آینده نقش آن ماندگارتر یا از بین خواهد رفت به طور مثال من گفت‌وگویی که با مرحوم لنکرانی داشتم یک جمله‌ای گفت که چون ایشان کار سیاسی کرده بود مهم بود و فهمیده شده بود که در سال 1336  یک محیط پیدا کرده بودیم.


انتهای پیام

- - , .

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 175 تاريخ : پنجشنبه 8 بهمن 1394 ساعت: 4:50